الموضوع: آنها بدترین و سرسخت ترین دشمنان خداوند و پروردگار عالم‌اند:ای مردم؛ ساحران و پیشگویان رمال عامل نابودی امتها هستند؛ آنها بدترین و سرسخت ترین دشمنان خداوند و پروردگار عالم اند....

النتائج 1 إلى 4 من 4
  1. افتراضي آنها بدترین و سرسخت ترین دشمنان خداوند و پروردگار عالم‌اند:ای مردم؛ ساحران و پیشگویان رمال عامل نابودی امتها هستند؛ آنها بدترین و سرسخت ترین دشمنان خداوند و پروردگار عالم اند....

    [پاسخ امام به سؤال محمد:ای مردم؛ ساحران و پیشگویان رمال عامل نابودی امتها هستند]

    - 1 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    06 - 02 - 1429 هـ

    13 - 02 - 2008 مـ
    ۲۴- بهمن -۱۳۸۶ه.ش.
    12:44 صبح
    ــــــــــــــــــــ


    آنها بدترین و سرسخت‌ترین دشمنان خداوند و پروردگار عالم‌اند....
    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلام على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين، وبعد..

    از چیزی سؤال کرده‌ای که خطر بسیار بزرگی برای اسلام و مسلمین است، آنها سرسخت‌ترین دشمن خداوند و پروردگار عالمیان هستند و خطر سحر آنها از سحر تخیلی [مانند سحر ساحران فرعون که باعث شد طناب‌ها بصورت مار درنظر مردم جلوه کنند] خیلی بیشتر است و خطر این دو سحر یکسان نیست. علت این است که کسانی که سحر تخیلی را از شیاطین یاد می‌گیرند، به آنها دستور داده می‌شود اعلام کنند عمل آنها سحر است. هدف شیاطین هم این است که مردم قادر نباشند بین سحر و معجزه تمایز قائل شوند و لذا زمانی که خداوند با فرستادن معجزات به رسولان خود کمک می‌کند تا نشانه صدق گفتارشان باشد؛ مردم دعوت رسولان را باور نکنند.
    اما سؤالی که برادرمان محمد مطرح نموده است درمورد نوع دیگری از سحر است که شدیدترین خطر برای اسلام و مسلمین است. سحر تخیلی با سحر برای جدا کردن و یا به هم رساندن عشاق و زوج‌ها یکی نیست. شیطان به ساحرانی که از سحر تخیلی استفاده می‌کنند دستور می‌دهد بگویند دارند سحر می‌کنند و همان‌طور که پیش‌تر گفتیم هدف شیاطین این است که مردم را از باور به رسولان خداوند و معجزات آنان دور نمایند تا مردم بگویند این نشانه‌هایی که به عنوان حجت برایمان می‌آورید سحر است و ما هم مانند همین نشانه را برایتان می‌آوریم. چنان‌که فرعون با موسی چنین نمود. این ساحران نمی‌دانند هدف شیاطین از آموزش سحر تخیل به ایشان چیست و این گروه از ساحران، گمراه به حساب می‌آیند و امید هست که اگر حق برایشان روشن گردد، ایمان بیاورند. همان‌طورکه وقتی برای ساحران فرعون روشن شد آنچه که موسی آورده است، مانند سحرآنها نیست که به صورت خیال و وهم در چشم مردم ظاهر شود. بلکه تبدیل عصای موسی به ماری آشکار، نشانه‌ی حق خداوند برای اثبات صدق گفتار موسی است. لذا ساحران در مقابل حقی که از جانب پروردگار عالمیان آمده بود به خاک افتاده و سجده کردند. اما محمد! آنچه که تو درمورد آن سؤال کرده‌ای، از این نوع سحر نیست. خطراین‌ گروه از ساحران برای اسلام و مسلمین بسیار شدیدتراست. آنها مانند آن ساحران نیستند که دچار گمراهی آشکار شده‌اند. بلکه این گروه، از شیاطین بشر هستند و با اینکه حقی را که از جانب پروردگار آمده است، به خوبی می‌شناسند و تظاهر به داشتن ایمان و انجام احسان می‌کنند [تا مردم آنها را از برگزیدگان بدانند] اما در باطن کافرند. این دسته از ساحران، شیاطین را عبادت کرده و بنده‌ی طاغوت هستند. آنها می‌دانند او طاغوت و شیطانِ رانده‌شده است و مثل اصحابشان [ساحران سحر تخیل] گمراه نیستند. این دسته می‌دانند که در راه غلط و باطل گام برمی‌دارند. این عده با شیاطین به توافق رسیده‌اند تا نور خداوند را خاموش سازند و در زمین فساد کرده و حرث و نسل را تباه سازند [مترجم: منظور از الحرث رحم زنان و منظور از نسل فرزندانی است که از رحم زنان به دنیا می‌آیند]. بعد از این توافق، شیاطین به آنها می‌گویند: «ما نوع دیگری از سحر را به شما می‌آموزیم. ولی شما باید بدانید ما برای مسلمانان فتنه‌ایم پس در ظاهر کفر خود را آشکار نکنید، بلکه تظاهر به ایمان و احسان نمایید تا مردم درباره شما حسن ظن داشته باشند. لذا بر شماست که در مساجد نماز بگذارید تا خطرناک‌ترین نقشه‌ای که برای انحراف انسان از مسیر هدایت کشیده شده است به نتیجه برسد و با کمک سحر، رحم زنان، آلوده گردد و نسلِ انسان به هلاک کشیده شود و تنها فاجر و کافر از آنان متولد گردد. به مردم نگویید که ساحرید بلکه خود را روحانی نشان دهید و بگویید عده‌ای از جنّیان صالح در خدمت شما هستند که هدیه‌ای از جانب خداوند به شماست. بگویید خداوند بر شما منت نهاده و به خاطر صالح بودنتان، گروهی از جنیان صالح را به خدمتتان درآورده است و خداوند بر هرکس که بخواهد منت می‌گذارد و شما به خاطر صالح بودن، شایسته چنین هبه و بخششی شده‌اید».
    فتوای مهدی منتظر حق، جز حقیقت نیست و شایسته نیست که جز حق به خداوند و رسولش نسبتی دهم. من در باره این گروه خبیث به حق فتوا می‌دهم و حقیقت مکرشان را از قرآن برای خردمندان به تفصیل بیان می‌کنم و آیا جز خردمندان، کسی پند می‌گیرد؟ فتوا درباره آنان را با سخن حق و صوابی که فصل الخطاب است برایتان از کتاب می‌آوریم. خداوند درباره ایشان در آیات محکم قرآن عظیم چنین می‌فرماید:

    {وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ (۱۱۲) وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآَخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ (۱۱۳)} صدق الله العظيم [الأنعام].
    خداوند درمورد این گروه از شیاطین بشر که درباره اخبار غیب و بخت سخن می‌گویند به شما فتوا داده است که دانسته‌های آنان حاصل استراق سمع شیاطینی است که در ملاء اعلای آسمان به کمین می‌نشینند و شنیده‌های خود را که بی‌اساس و فریبنده است در اختیار اولیای خود قرار می‌دهند و اکثرشان هم دروغ می‌گویند و پیش‌بینی‌هایشان به وقوع نمی‌پیوندد. اما بعضی مواقع، ممکن است یکی از شیاطین که در کمین نشسته است چیزهایی از گفت‌وگوی فرشتگان در میان خود و اخباری که امین وحی، جبریل علیه الصلاة و السلام، برایشان نقل می‌کند بشنود. از اخبار غیب آسمان‌ها و زمین کسی جز خداوند آگاهی ندارد و آنچه را که بخواهد به رازدار امین خود، جبریل علیه الصلاة و السلام، وحی می‌نماید که خلیفه خداوند بر فرشتگان در ملاء اعلی است، او مورد اطاعت فرشتگان و امین است [ اشاره به آیه کریمه: مُّطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ ﴿٢١﴾ سوره التکویر]. شیاطین می‌دانند خداوند با دادن برخی از اخبار غیب به رسولان یاری می‌رساند تا مر
    دم پیامبر را باور کنند، لذا دنبال راهی برای به شکست کشاندن این امر هستند. پس به ملاء اعلی در آسمان دنیا می‌روند تا شاید بتوانند استراق سمع کنند. قبل از نزول قرآن، استراق سمع برایشان آسان بود و داستان‌های مفصلی را می‌شنیدند برای مثال از داستان نوزادی باخبر شده بودند که درآن سال در میان بنی اسرائیل متولد شده و بعد از رسیدن به رشد و بلوغ؛ خداوند او را به عنوان رسول و نبی به سوی فرعون به رسالت می‌فرستد تا با فرعون با ملایمت سخن گوید، شاید که متذکر شود یا بترسد و یا اینکه خداوند او را عبرت گذشتگان و آیندگان نماید..
    زمانی که پیشگویان، دروغ‌گو
    و رمال، از طریق شیاطین جن از قضیه این نبیّ آگاه شدند؛ به سراغ فرعون رفته و خبر را به او رساندند. البته به او نگفتند که مولود بنی اسرائیل نبیّ و رسول خداوند است؛ بلکه به او از تولد نوزادی درمیان بنی اسرائیل خبر دادند که دشمن او خواهد بود و اگر فرعون او را نکشد؛ ملک خود را از دست خواهد داد. لذا به او گفتند تا پیش از آن‌که دیر شود و مُلک از دست برود؛ کاری بکن. پس فرعون نیز دستور داد تمام نوزادانی را که در آن سال متولد شده‌اند، بکشند وجنین‌هایی که در شکم مادرانشان هستند، به اجبار سقط شوند. به این ترتیب فرعون یک نسل کامل بنی اسرائیل را از بین برد و کسی از آنها جان بدر نبرد مگر موسی علیه الصلاة و السلام که به اراده خداوند زنده ماند و بر سر راه فرعون قرار گرفت و به دست او بزرگ شد؛ فرعون [نادانسته و به اراده خداوند] موسی را به مادرش بازگرداند تا او را شیر دهد و در ازای آن مزد نیز به او داد تا پادشاهان و رؤسایی که به حرف پیشگویان و رمال‌ها گوش می‌دهند بدانند قادر نیستند با گوش کردن به حرف پیشگویان، مکری قوی‌تر از تقدیر خداوند بنا نهند و بر او غلبه نمایند. پیشگویان تنها در مورد صالحان هشدار می‌دهند. مگر آنها فرعون را از موسی که مردی صالح بود برحذر نداشتند؟ هیچ وقت ندیده‌اید که پادشاهان و رؤسا را از کافران بترسانند؛ می‌دانید چرا؟ چون از اولیای کافران هستند و این یکی از مأموریت‌های آنهاست که همچنان به آن عمل می‌کنند. اما شیاطین به ایشان دستور می‌دهند چیزی درمورد شیاطین به مردم نگویند تا نقشه‌هایشان برملا نشود. بلکه آنها را به دو گروه تقسیم کرده‌اند گروهی پیش بینی‌های خود را به حرکات اجرام آسمانی و ستاره‌ها و همین طور برج‌های دروغین نجومی [که از خود درآورده‌اند] مستند نموده و از غیب خبر می‌دهند؛ درحالی‌که این دروغ است و حرکات ستارگان ربطی به پیش بینی‌های آنان ندارد و اولیایشان که از شیاطین جن هستند به آنها خبر می‌رسانند.برای همین هم محمد رسول الله صلى الله عليه وأله وسلم فرموده است:
    [كَذَبَ المُنَجِّمونَ وَلَوْ صَدَقُوا] صدق رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم.
    [ حتی اگر منجمان درست هم بگویند؛ دروغ است]

    یعنی وقتی می‌گویند این نقشه یا برنامه غیبی را از حرکات اجرام آسمانی و ستاره ها دریافته‌اند، دروغ می‌گویند و حتی اگر پیش‌بینی‌شان از آینده درست درآید هم به علت خبر رسانی شیاطین است [نه آگاهی آنان از حرکات نجومی].

    اما نوع دیگر سحر که خطرناک‌تر هم هست به این ترتیب است که با ظاهری مصلحانه از در وارد می‌شوند تا حرث و نسل
    [رحم مادران و نسل بشر] را هلاک کنند. از غیبی می‌گویند که رخ داده است و غیبی نیست یعنی از حوادثی که اتفاق افتاده حرف می‌زنند و اکثراً هم دروغ می‌گویند. برای مثال به کسی که به سراغشان می‌آید می‌گویند نامت چنین است و به خاطر فلان قضیه به سراغ ما آمده‌ای تا یقین فرد به این رمال دروغ‌گو بیشتر شود و تصور کند شفایش در دستان اوست درحالی‌که آگاهی او از نام این مراجعه کننده توسط شیاطینی است که از همان منطقه‌ای هستند که این پشت‌کرده به دین اسلام از آن منطقه آمده است. او وقتی در وضعیتی قرار می‌گیرد که ابتلایی از جانب خداست به عقب برگشته [و ایمانش به قهقرا می‌رود] و کسی را می‌خواند که زیانش از نفعش نزدیک‌تر است؛ چه بد مولا و یاوری، و چه بد مونس و معاشری! [اشاره به آیه کریمه: يَدْعُو لَمَن ضَرُّ‌هُ أَقْرَ‌بُ مِن نَّفْعِهِ ۚ لَبِئْسَ الْمَوْلَىٰ وَلَبِئْسَ الْعَشِيرُ‌ ﴿١٣﴾ سوره الحج] کسی که به سراغ پیش‌گو می‌رود و امید دارد که از او شفا بگیرد و باور دارد که اوست که بیماران را شفا می‌دهد، به قرآن عظیم کافر شده است؛ همان قرآنی که بر محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نازل شده است و در آن آیاتی وجود دارد که مؤمنانی را که دچار مس شیاطین شده‌اند شفا می‌دهد. تمام آیاتی که در آن خداوند به یگانگی و وحدانیت خوانده شده و تسبیح می‌شود و باطل مورد مذمت قرار گرفته و تهدید می‌گردد و آیات دعا و پناه بردن به خدا، باعث می‌شود پروردگار از مسّ شیطان به شما پناه داده و بیمارتان را شفا دهد؛ سحر را باطل کند و حسد را دور نماید. اما باید بدانید قرآن مانند عسل نیست که خداوند تعالی از آن یاد نموده که:{فِيهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ}[النحل:۶۹]، یعنی شفای همه مردمان به‌صورت عام در آن است، بلکه شفای قرآن تنها مخصوص مؤمنان به قرآن و کسانی است که به آن باور دارند؛ لذا خداوند آن را عامل شفا و رحمت برای مؤمنان قرار داده است. زمانی که خداوند بخواهد یقین مؤمن به قرآن را امتحان کند، دوره معالجه با قرآن را برایش طولانی‌تر می‌کند تا روشن شود که آیا خواهد گفت: «قرآن برایش خوانده شد ولی با اینکه از قرآن یاری طلبیده شد، اما مسِّ شیطان از او خارج نشد» و سپس از ایمان خود بازگشته و به سراغ پیش‌گویان و جادوگرانی می‌رود که خود را روحانی و ربانی می‌نامند و ادعا می‌کنند جن صالح در اختیار دارند.
    من مهدی منتظر درباره اینان به حق چنین فتوا می‌دهم: به خداوند بزرگ و والامرتبه سوگند؛ آنها می‌دانند صاحبان جن صالح نیستند بلکه خودشان، به تملک شیاطین درآمده و توسط آنها تسخیر شده‌اند تا ضد خداوند و رسولش عمل نمایند. آنها با آگاهی از این که شیاطین، دشمن خدا و مسلمانان هستند؛ عامدانه آنها را به‌جای خداوند عبادت می‌کنند. تظاهر آنان به دین‌داری و اصلاح، برای فریب دادن مؤمنان و اطاعت از اوامر شیاطینی است که با آنها بر سر خاموش کردن نور خداوند به توافق رسیده‌اند. شیاطین به آنها گفته‌اند ما و شما فتنه‌ایم و می‌خواهیم مسلمانان را به فتنه بیندازیم تا از حق دور شوند؛ پس کفر خود را علنی نکرده و تظاهر کنید از صالحین هستید. برخی از آنان خود را آل بیت رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلم- معرفی می‌کنند در حالی‌که او را با ایشان نسبتی نیست. آنها ذریه‌ی شیطان‌اند و خداوند به‌خاطر دروغشان؛ هلاکشان نماید...
    ای جماعت مسلمانان! می‌دانید چرا این افراد تظاهر به نماز و اصلاح و احسان می‌کنند؟ هدفشان این است که بتوانند در زمین فساد برپا نمایند
    و با تباه کردن «حرث» یعنی زنانتان، نسلتان را به تباهی و نابودی بکشانند تا هر چه که به دنیا می‌آورند فاجر و کافر و عاصی و نافرمان نسبت به خداوند و نافرمان نسبت به والدین بوده و جبار و شقی باشد. ای جماعت مسلمین! خداوند شما را از این شیاطین ظاهر الصلاح برحذر داشته است که مکر خود را بر ضد خداوند و رسولش پنهان کرده و می‌دانند که بویی از حق مبین نبرده و مجرم هستند. آنان برای اجرای مقاصد شیاطین، تظاهر به اصلاح و احسان می‌کنند؛ شیاطینی که سحر «جمع و تفریق» [به هم رساندن زن و مرد یا جدا کردن زوج ها از یکدیگر] را به آنها می‌آموزند و سپس می‌گویند ما و شما فتنه‌ایم، کفر خود را پنهان کنید تا مردم گول سخنانشان را بخورند .اما خداوند خبر آنها را به شما داده و درباره ایشان فرموده است:

    {وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الخِصَامِ(۲۰۴) وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللهُ لَا يُحِبُّ الفَسَادَ(۲۰۵) وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللهَ أَخَذَتْهُ العِزَّةُ بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ المِهَادُ (۲۰۶)} صدق الله العظيم [البقرة].
    [الحرث = رحم زنان و النسل= نسل انسان]
    اما مهدی منتظر می‌داند [جمله خطاب به پیشگویان و دعانویسان دروغین است] که آیه از شما و قومی دیگر سخن می‌گوید که از زنانی زاده شده‌اند که رحمشان به تباهی کشانده شده است و به‌جز بدکار و کافر بدنیا نمی‌آورند. اگر به آنها گفته شود از خدا بترسید، تعصب و لجاجت آنها را به گناه می‌کشاند. ولی شما با تعصب و لجاجت عمل نمی‌کنید بلکه تظاهر می‌کنید متقی و اهل اصلاح هستید و خداوند به شما جن صالح عنایت کرده است. اما من خداوند و فرشتگان و بندگان صالح او را به شهادت می‌گیرم که شما می‌دانید شیاطین را به ولایت گرفته‌اید و شیاطین را عبادت می‌کنید و برای این بنده‌ی شیاطین هستید، چون آنها شما را مسخر کرده‌اند تا با به تباهی کشاندن «حرث و نسل» مردم را از راه خداوند دور کنید تا زنان تنها فاجر و کافر به دنیا بیاورند. این همان کاری است که شما با زنان قوم نوح کردید و آنها جز فاجر و کافر به دنیا نمی‌آوردند. شما زن نوح را نیز به فتنه انداختید و او به همسرش خیانت کرد و از یکی از شما رمال‌ها باردار شد و فرزندی فاجر و کافر به دنیا آورد. نوح تصور می‌کرد فرزند اوست، ولی خداوند به او فتوا داد که او پسرش نیست و حاصل عمل غیر صالح همسر نوح با یکی از رمال‌ها است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ (۴۵) قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ (۴۶) قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ (۴۷)} صدق الله العظيم [هود].
    سپس در جایی دیگر خداوند روشن می‌نماید که او پسر نوح نیست و نتیجه خیانت همسر نوح و ثمره عملی ناصالح است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا} صدق الله العظيم [التحريم:۱۰]
    ای زنان مسلمان
    ی که به ازدواج همسرانتان درآمده‌اید وهمسرانتان زن دیگری بر شما گرفته‌اند، یکی از شما به سراغ این رمال‌ها و پیشگوهای دروغین می‌رود و از او می‌خواهد کاری کند که همسرش فقط به او علاقه داشته و از زنان دیگر خوشش نیاید. دعانویس دروغین به او می‌گوید: «من رازی را با تو درمیان می‌گذارم .اما باید با من عهد ببندی آن را به کسی نگویی» و شما نیز به او قول می‌دهید. سپس می‌گوید: «اگر چنین می‌خواهی، باید درحالی‌که پاک نیستی، با من نزدیکی کنی. این گونه به چیزی که می‌خواهی می‌رسی». بعضی از شما از خدا می‌ترسید و می‌گویید نمی‌توانید، چرا که رفتن پیش دعانویس دروغین را امری طبیعی دانسته و به‌خاطر جهالت به سراغش رفته‌اید. اما اکثر زنان با خواسته دعانویس دروغینی که فکر می‌کنند فرد صالحی است موافقت می‌کنند و شیطانی رانده شده با او مجامعت می‌کند [و رحم زن هلاک می‌شود]. هنگامی که این زن باردار می‌شود و فرزندی به دنیا می‌آور،؛ وقتی به آن فرزند گفته می‌شود از خدا بترس؛ مثل نوح که با تصور این‌که آن پسر، فرزند اوست به او گفت، تعصب و لجاجت او را به گناه کشاند و گفت من به کوهی بلند پناه می‌برم تا از آب درامان بمانم. فرزند حاصل از زنا با رمال‌ها مانند فرزند حاصل از زنای [ناشی از لغزش] افراد مؤمن نیست. خداوند تعالی در باره این گروه دوم می‌فرماید:
    {ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ}
    صدق الله العظيم [الأحزاب:۵].

    اما فرزندان حاصله از زنا با رمال‌ها چنین نیستند، می‌دانید چرا؟ چون کسی که بعد از توافق با زن نزدیکی می‌کند، تنها آن رمال نیست، بلکه شرکای جن و انس او نیز با او شریک می‌شوند و این یکی از روش‌های مشارکت شیطان رانده‌شده در فرزندان انسان است، سپس به آن زن سحری برای شوهرش داده می‌شود و آن سحر را خادم سحر که مسّ شیطان رانده شده است، همراهی می‌کند وقت
    ی شوهرش با او نزدیکی می‌کند؛ شیطان با انسان در آن فرزند مشارکت روحی پیدا می‌کند؛ حال چه در زن باشد چه در مرد. برای همین محمد رسول الله به شما آموخته است که هنگامی که به نزد همسرانتان می‌روید تا از راهی که خداوند فرمان داده به آنها نزدیک شوید؛ بگویید:
    [اللهم جنبنا الشيطان وجنب الشيطان مارزقتنا]
    [ خدایا ما را از شیطان دور کن و شیطان را از آنچه روزی ما گردانیده ای دور نما]
    کسی که چنین بگوید، خداوند فرزندانش را از مشارکت شیطان در امان نگه می‌دارد، چه در خود او باشد و یا در زنش و این یکی از انواع مکر شیطان برای شریک‌شدن در داشته‌های انسان است .[اشاره به آیه کریمه: وَشَارِ‌كْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ...سوره الإسراء آیه ۶۴]

    من فتوا می‌دهم تمام رمال‌هایی که توبه نکرده‌اند، اگر به دستتان گرفتار شوند به قتل برسانید.
    یکی از آنها العوبلی در یمن است که در شهر رداع زندگی می‌کند و از معروف‌ترین پیش‌گویان و رمالان یمنی است. او علی عبدالله صالح را از مهدی منتظر حق برحذر داشته است. اما به او نمی‌گوید وی مهدی منتظر است، بلکه علی عبدالله صالح را از خانواده من ترسانده و به او گفته است: «برحذر باش که این قبیله، تو را از جایت تکان ندهند». اگر رییس جمهور یمن علی عبدالله صالح از این بیان من باخبر شد، بداند که من به اذن خداوند جز حق چیزی نمی‌گویم. اما با کمال تأسف او در این باره سخن پیش‌گویان دروغ‌گو را باور کرده است. اما من، آن‌چنان‌که شیادان دروغ‌گو ادعا می‌کنند برای او مایه‌ی شرّ نیستم و به خداوند بزرگ و بلند مرتبه قسم می‌خورم، من برای علی عبدالله صالح بهتر از فرزندش هستم و خداوند شا
    هد و وکیل این سخن است. از پیش‌گوها پیروی مکن، آنها تو را از صالحان برحذر می‌دارند! مگر فرعون را از موسی که مردی صالح بود برحذر نداشتند؟ علی عبدالله صالح آنها تو را از کافران برحذر نمی‌دارند چون از اولیایشان هستند. آیا متوجه خبری که در این بیان مهدی منتظر ناصر محمد امام ناصر محمد یمانی که به یاری محمد رسول الله و قرآن عظیم آمده است شدی؟
    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني.
    ________

    اقتباس المشاركة 4843 من موضوع أولئك هم ألد الخصام لله رب العالمين..


    ( إجابة من بيان الإمام على أسئلة محمد )


    - 1 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    06 - 02 - 1429 هـ

    13 - 02 - 2008 مـ
    12:44 صباحاً

    [ لمتابعة رابط مشاركة البيان الأصليّة ]
    https://albushra-islamia.com./showthread.php?p=412

    ــــــــــــــــــــ



    أولئك هم ألد الخصام لله رب العالمين..

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين، السلام علينا وعلى جميع عباد الله الصالحين، وبعد..
    لقد سألتَ عن شيءٍ لذي خطرٍ عظيمٍ على الإسلام والمسلمين، فأولئك هم ألدُّ الخصام لله ربّ العالمين وأشدُّ خطراً من أهلِ سحرِ التخييل فهم لا يستوون، وذلك لأنّ الذين تُعلِّمهم الشياطين سحر التخييل يأمُرهم الشياطين أن يقولوا إنّهم سحرةٌ، وهذا النوع من السحر هدف الشياطين منه هو حتى لا يفرّق الناس بين السحر والمعجزة حتى لا يُصدِّق الناس رُسل ربِّهم لئِن أيَّدهم بآيات المعجزات للتصديق لدعوتهم.

    وأما سؤالك يا أخ محمد هو عن سحرةٍ من نوعٍ آخر؛ بل هم أشدّ خطراً على الإسلام والمسلمين، فلا يستوي أهل سحر التخييل وأهل سحر الفرق والجمع بين العشاق والأزواج، فأمّا أهل سحر التخييل فتأمرهم الشياطين أن يقولوا إنّهم سحرة، وهذا النوع من السحر كما أفتيناكم من قبل أنّ هدف الشياطين منه هو الصدّ عن الإيمان بآيات الله معجزةَ التصديق لأحد المرسلين، وذلك حتى يقول الناس: "إنّما أنتم سحرة فلنأتينكم بسحرة ومثل هذه الآيات التي تحاجُّونا بها"، كما فعل فرعون مع موسى.
    وهؤلاء السحرة لا يعلمون ما هو هدف الشياطين من تعليمهم لسحر التخييل، ويُعتبر أهل هذا النوع من السحر في ضلالٍ ويوجد أملٌ في إيمانهم لئن تبيّن لهم الحقّ كما تبين لسحرة فرعون فخرّوا للحقّ ساجدين لأنّهم يعلمون بأنّ ما جاء به موسى ليس سحراً كمثل سحرهم مجرد تخييل إلى أعين الناس؛ بل الحقّ من ربّهم ثعبانٌ مُبينٌ تحولت إليه عصا موسى آية للتصديق من ربّ العالمين، فخرّوا للحقّ ساجدين بعدما تبيّن لهم الحقّ.

    وأمّا ما تسأل عنهم يا محمد فليسوا هم من هذا النوع؛ بل أشدّ خطراً على الإسلام والمسلمين ولم يكونوا على ضلالٍ مُبينٍ كمثل أصحابهم؛ بل هم من شياطين البشر من الذين يكفرون باطن الأمر وهم يعلمون أنّه الحقّ من ربّهم فيظهرون الإيمان والإحسان ليزعم الناس إنّهم من الصالحين الأخيار. وهذا النوع من السّحرة يعبدون الشياطين فهم عبدة الطاغوت وهم يعلمون أنّه الطاغوت؛ الشيطان الرجيم، فهم ليسوا على ضلالٍ مُبينٍ كأصحابهم بل يتّبعون سبيل الباطل وهم يعلمون. وبعد أن صار الإتّفاق بينهم وبين الشياطين على إطفاء نور الله والفساد في الأرض لإهلاك الحرث والنسل قال لهم الشياطين: "نحن سوف نُعلِّمُكم سحراً من نوع آخر ولكن عليكم أن تعلموا إنّما نحن فتنةٌ للمُسلمين فلا تكفروا ظاهر الأمر وتظاهروا بالإيمان والإحسان ليظنّ الناس فيكم خيراً، وكذلك عليكم أن تصلّوا في المساجد لكي تنجح الخطة الأخطر لصدّ الناس عن الهُدى فتهلكون بالسحر الحرث والنسل فلا يلدون إلا فاجراً كفَّاراً، ولا تقولوا للناس إنّكم سحرة بل روحانيّين وإنّ لديكم جنودٌ من الجنّ صالحين هبةً من الله فلأنّكم صالحون منَّ الله عليكم بخدمٍ من الجنّ صالحين تأييداً لصلاحكم، والله يمُنُّ على من يشاء وإن هذه هبةٌ من الله لكم نظراً لصلاحكم".

    وأنا المهديّ المنتظَر الحقّ الذي لا يفتي بغير الحقّ حقيق لا أقول على الله ورسوله غير الحقّ وأُفتي بالحقّ في هؤلاء الشرذمة الخبيثة فأُبيِّن حقيقة مكرهم من القرآن العظيم وأفصِّلها تفصيلاً لأولي الألباب منكم، فهل يتذكّر إلا أولي الألباب؟ وإليكم الفتوى في شأنهم من الكتاب بالقول الحقّ والصواب وفصل الخطاب، وقال الله عنهم في محكم كتابه القرآن العظيم؛ قال تعالى:
    {وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ (112) وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآَخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ (113)} صدق الله العظيم [الأنعام:113].

    وهذا النوع من شياطين البشر من الذين يتكلمون عن علوم الغيب والحظ قد أفتاكم الله إنّما توحي إليهم الشياطين خطفات غيبيّة يسترقونها لهم من الملأ الأعلى بالسماء الدُنيا فيوحون إلى أوليائهم زُخرف القول غروراً وأكثرهم كاذبون، لا يتحقّق مما يقولون شيئاً. ولكنه يوجد بعض الأحيان خطفات حقيقة سمعها أحد الشياطين من حديث الملأ الأعلى الملائكي يتكلمون عن علوم الغيب فيما يرويه لهم أمين السرّ الروح الأمين جبريل عليه الصلاة والسلام عن الله سبحانه وتعالى الذي لا يعلم الغيب في السماوات والأرض سواه وهو يوحي ما يشاء لأمين السرّ جبريل عليه الصلاة والسلام خليفة الله على الملائكة بالملأ الأعلى فهو مُطاعٌ ثم أمينٌ، ولكنّ الشياطين يعلمون إنّه قد يؤيّد الله أحد أنبيائه بعلوم غيبيّة فيصدّقه الناس، فكيف السبيل لإفشال هذه الآية الغيبيّة والتي قد تكون سبباً للتصديق من الناس برسل ربّهم؟ ولذلك يذهبون لاستراق السمع من الملأ الأعلى بالسماء الدُنيا، وقبل نزول القرآن كان الاستراق يسيراً عليهم فيسترقون قصصاً مفصّلةً كما استرقوا قصة مولودٍ يولد في بني إسرائيل في ذلك العام حتى إذا بلغ أشدّه ابتعثه الله إلى فرعون نبياً ورسولاً وأنه سوف يقول له قولاً ليّناً لعله يتذكر أو يخشى أو يأخذه الله نكال الآخرة والأولى. وعندما علم العرّافون المشعوذون الأفَّاكون بهذا النبيّ عن طريق أوليائهم شياطين الجنّ ومن ثم ذهبوا إلى فرعون فأخبروه بذلك، غير أنّهم لم يقولوا له بأنّه ولد في بني إسرائيل نبيٌّ يبعثه الله إليه؛ بل قالوا: "وُلد في هذا العام غلامٌ في بني إسرائيل عدوٌ لك يا فرعون فإذا لم تقضِ عليه فسوف يأخذ منك ملكك، فانظر ما تفعل حتى لا يذهب منك ملكك قبل فوات الأوان"، وقال فرعون: "سوف نقضي على جميع مواليد هذا العام والذي لا يزال في بطن أمه سيتمّ ركله وهو في بطن أمه حتى ينزل"، ومن ثم قضى فرعون على جيلٍ كاملٍ من بني إسرائيل فلم يُنجِ اللهُ منهم إلا موسى عليه الصلاة والسلام فأتى به إلى فرعون لكي يربّيه بنفسه فيردّه إلى أمّه لكي يدفع فرعون لها أجر الرضاعة لكي يعلم الذين يصدقون العرافين من الملوك والرؤساء أنّهم لا يستطيعون أن يردوا قضاء الله وقدَره بالمكر المُضاد منهم تصديقاً لكلام العرافين والذين لا يحذِّرونهم إلا من الصالحين فقط، ألم يحذِّروا فرعون من موسى وهو رجل صالح؟ ولا تجدونهم يخبرون الملوك والرؤساء فيحذِّرونهم من الكافرين أبداً فهل تدرون لماذا؟ وذلك لأنّهم أولياؤهم، وهذه مهمة من مهمات أخرى لا يزالون مكلفين بها ولكن الشياطين أمروهم أن لا يقولوا للناس علّمنا الشياطينُ فيحبطون خطتهم؛ بل قسّموهم إلى قسمين قسم يسند تنبؤاته إلى حركات الكواكب والنجوم والأبراج المُفتراة ولا دخل للنجوم بذلك بل علّمهم الشياطين أولياءهم من الجن، ولذلك قال محمد رسول الله صلى الله عليه وأله وسلم:
    [كَذَبَ المُنَجِّمونَ وَلَوْ صَدَقُوا] صدق رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم؛ بمعنى أنّهم كذبوا في قولهم بأنّهم علموا تلك الخطفة الغيبية من خلال رصدهم لمواقع الكواكب والنجوم، وحتى ولو صدقوا في قولهم الغيبي بل علّمهم الشياطين بذلك.

    وأما القسم الأخر والأخطر فيسلكون طريق الصلاح لإهلاك الحرث والنسل، وكذلك يقولون بالغيب الحاضر بمعنى إنّه ليس غيباً لم يحدث بعد؛ بل بعد حدوثه، وأكثرهم كاذبون، فمنهم من يقول لمن جاء إليه اسمك كذا وكذا وجئت من أجل كذا وكذا ومن ثم يزداد يقيناً في المشعوذ فيظنّ شفائه على يده بينما أخبره باسمه شيطانٌ من نفس المنطقة التي جاء منها هذا المارق من دين الإسلام الذي ذهب إلى العرافين حين ابتلاه الله فانقلب على وجهه يدعو من ضرّه أقرب من نفعه، لبئس المولى ولبئس العشير.

    ومن ذهب إلى عرَّاف يرجو منه الشفاء تصديقاً له أنّه يشفي المرضى فقد كفر بالقرآن العظيم الذي نزّله الله على محمدٍ رسول الله -صلى الله عليه وآله وسلم- منه آيات شفاءٍ للمؤمنين من مسوس الشياطين؛ جميع الآيات التي توحّد الله وتسبّحه وتذم الباطل وتتوعّده وآيات الدعاء والتعويذ فيعيذكم الله من مسّ الشيطان فيشفي مريضكم ويبطل السّحر ويذهب الحسد.

    ولكن عليكم أن تعلموا بأنّ القرآن ليس مثله كمثل العسل، وذلك لأنّ العسل قال تعالى عنه:
    {فِيهِ شِفَاءٌ لِّلنَّاسِ} [النحل:69]، أي بشكل عامٍ وأمّا القرآن فشفاؤه حصرياً على المؤمنين به والمصدقين به فجعل الله فيه شفاء ورحمة للمؤمنين، وقد يبتلي الله يقين المؤمن بالقرآن فيطيل عليه فترة المعالجة بالقرآن فهل يقول: "قرأنا عليه القرآن فلم يخرج المسّ منه برغم أنّه يصرخ ولكنه لم يخرج". ومن ثم ينقلب على وجهه فيذهب إلى العرافين المشعوذين من الذين يسمّون أنفسهم الروحانيِّين وأنّهم يملكون من الجن الصالحين.

    وأنا المهديّ المنتظَر أفتي في شأنهم مقسماً بالله العلي العظيم أنّهم يعلمون بأنّهم لا يملكون من الجنّ الصالحين؛ بل الشياطين تملكهم فتسخرهم ضدّ الله ورسوله؛ بل يعبدون الشياطين من دون الله وهم يعلمون أنّهم أعداء الله والمسلمين، وإن يتظاهروا بالصلاح والإحسان فهم يعلمون إنما ذلك خداع للمؤمنين تنفيذاً لأمر الشياطين المتفقين معهم على إطفاء نور الله، وقال لهم الشياطين إنّما نحن وأنتم فتنةٌ نريد أن نفتن المُسلمين عن الحقّ فلا تكفروا ظاهر الأمر وتظاهروا بالصلاح، ومنهم من يقولون إنّهم من آل بيت رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلم- وهو ليس منهم؛ بل من ذُريات الشياطين قاتلهم الله أنّى يؤفكون.

    وهل تعلمون يا معشر المُسلمين لماذا يتظاهرون بالصلاة والصلاح والإحسان ظاهر الأمر؟ وذلك لكي يستطيعوا أن يفسدوا في الأرض فيهلكون الحرث وهُنّ نساءكم ليهلك نسلكم فلا يخرج إلا نكداً فلا يلدون إلا فاجراً كفّاراً عاقَّاً عاصياً لربّه وعاقَّاً لوالديه جبَّاراً شقياً، وقد حذَّركم الله يا معشر المُسلمين من هؤلاء الشياطين الصالحين ظاهر الأمر مكرَهم ضد الله ورسوله، ويُبطنون الكفر وهم يعلمون أنّهم مجرمون وأنّهم ليسوا على الحقّ المبين، وإنّما يتظاهرون بالصلاح والإحسان تنفيذاً لخطة الشياطين الذين علّموهم سحر الجمع والتفريق وقالوا لهم إنّما نحن وأنتم فتنة للمسلمين فلا تكفروا ظاهر الأمر ليعجب الناس بقولكم. ولكن الله قد نبَّأنا بأخباركم، وقال الله عنكم:
    {وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الخِصَامِ(204) وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللهُ لَا يُحِبُّ الفَسَادَ(205) وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللهَ أَخَذَتْهُ العِزَّةُ بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ المِهَادُ (206)} صدق الله العظيم [البقرة].

    ولكنّني المهديّ المنتظَر أعلمُ أنّ الآية تتكلم عنكم وعن قومٍ آخرين ولدوا من الحرث الذي أهلكتموه ليهلك النسل فلا يلدوا إلا فاجراً كفاراً، وإذا قيل له اتّقِ الله أخذته العزّة بالإثم كِبراً وغروراً، فأما أنتم فلا تأخذكم العزّة بالإثم؛ بل تتظاهرون بالتقى والصلاح وبأنّ الله وهب لكم جنّاً صالحين، ولكنّني أشهد الله وملائكته والصالحين من عباده إنّكم تعلمون أنّهم أولياؤكم من الشياطين فأنتم لهم عابدون، وعبادتكم لهم أن يسخّروكم في الصدّ عن سبيل الله بإهلاك الحرث والنسل حتى لا يلدنَ النساء إلا فاجراً كفَّاراً كما فعلتم من قبل بحرث قوم نوحٍ فكانوا لا يلدون إلا فاجراً كفَّاراً، وفتنتم امرأة نوح التي خانت زوجها مع أحدكم يا معشر المشعوذين فأنجبت فاجراً كفاراً، وكان يظنّ نوح أنه ابنه ولكن الله أفتاه أنّه ليس ابنه وأنّه ثمرة عملٍ غير صالحٍ بسبب خيانة امرأة نوح مع أحد المشعوذين. وقال الله تعالى:
    {وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ (45) قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ (46) قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ (47)} صدق الله العظيم [هود].

    ومن ثم بيّن الله في موضعٍ آخر إنه ليس ابنه نتيجة خيانة زوجته وإنه ثمرة عملٍ غير صالحٍ. وقال الله تعالى:
    {ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا} صدق الله العظيم [التحريم:10].

    ويا معشر نساء المسلمين من الذين يتزوج عليهنّ أزواجهن ومن ثمّ تذهب إحداكنَّ إلى عرَّافٍ مشعوذٍ فتطلب منه أن يحبِّب إليها زوجها ويُكَرِّه إليه الأخريات، ومن ثم يقول لها: "ولكني سوف أخبرك بسرٍّ وعاهديني أن لا تخبري أحداً" فتقول له العهد. ومن ثم يقول: "إن طلبك هذا لا بدّ أن يكون على نجاسةٍ وأنتِ جُنُبٌ مني ولك ما تطلبين". فبعضهنّ تخاف الله فتقول لا أستطيع وذلك لأنّها كانت تظنّ الأمر عادي فذهبت بجهالةٍ منها، وأكثرهن توافق لطلب المشعوذ الذي يزعم الصلاح ومن ثم يجامعها شيطانٌ رجيمٌ حتى إذا أنجبته وقيل له اتّقِ الله كما قال نوح لابنه الذي يظنّ أنّه ابنه فأخذته العزة بالإثم وقال سآوي إلى جبلٍ يعصمني من الماء. وليست ثمرة الزنى من مشعوذٍ كمثل ثمرة زنى الزُناة المؤمنين. وقال الله عنهم:
    {ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءَهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِي الدِّينِ وَمَوَالِيكُمْ} صدق الله العظيم [الأحزاب:5].

    ولكن ذريات الزنا من المشعوذين تختلف، وهل تدرون لماذا؟ وذلك لأنّ الذي جامعها من بعد الاتّفاق ليس المشعوذ وحده بل فيه شركاء متشاكسون من الجنّ والإنس، وتلك طريقة من طرق المشاركة في البنين من الشيطان الرجيم، ومن ثم يعطي لها السحر لزوجها فيتبع السحرَ خادمٌ السحر مسّ شيطانٍ رجيمٍ، حتى إذا جامعها زوجها تتم المشاركة الروحية من الشيطان مع الإنسان سواء كان في المرأة أو الرجل، ولذلك علمكم محمد رسول الله أن تقولوا حين تأتون نساءكم من حيث أمركم الله أن تقولوا:
    [اللهم جنبنا الشيطان وجنب الشيطان مارزقتنا]، فمن قال ذلك عصم الله ذريته فلا يشاركه الشيطان شيئاً سواء كان فيه أو في زوجته وذلك نوع من المكر الآخر للمشاركة.

    وأفتي بقتل المشعوذين لئن قدرتم عليهم من قبل توبتهم ومنهم العوبلي في اليمن في مدينة رداع أشهر المشعوذين في اليمن من الذين يحذّرون علي عبد الله صالح من المهديّ المنتظَر الحقّ، غير إنّه لا يقول له أنّني المهديّ المنتظَر؛ بل يحذِّره من أسرتي فيقول: "احذر من تلك الأسرة حتى لا يزيحونك من مكانك". ولو اطّلع الرئيس اليماني علي عبد الله صالح على بياني هذا لعلم إنّي لا أنطق إلا بالحقّ بإذن الله، وللأسف فإنّ الرئيس اليماني علي عبد الله صالح صدَّق العرافين الأفّاكين في هذا الشأن، ولكنّي لست شراً له كما يزعم المشعوذون، وأقسم بالله العلي العظيم أنّني خيرٌ لعلي عبد الله صالح من ولده والله على ما أقول شهيدٌ ووكيلٌ. فلا يتّبع العرافين فإنما يحذرونه من الصالحين! ألم يحذِّروا فرعون من موسى وهو رجلٌ صالحٌ؟ ولا تجدهم يا علي عبد الله صالح قط حذَّروك من الكافرين وذلك لأنّهم أولياؤهم، فهل فهمت الخبر في بيان المهديّ المنتظَر الناصر لمحمد رسول الله والقرآن العظيم الإمام ناصر محمد اليماني؟

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخوكم؛ الإمام ناصر محمد اليماني.
    _______________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  2. افتراضي بیان مهدی منتظر در باره راز مکر شیاطین تا مردم قادر به تشخیص حق از باطل نباشند...

    -2-الإمام ناصر محمد اليماني
    23 - ربيع الثاني - 1428 هـ
    11- 05 - 2007 مـ
    ۲۱-اردیبهشت-۱۳۸۶ه.ش.
    11:07 مساءً
    ــــــــ


    بیان مهدی منتظر در باره راز مکر شیاطین تا مردم قادر به تشخیص حق از باطل نباشند...

    بسم الله الرحمن الرحيم و صلوات و سلام بر آخرین نبیّ و رسول الهی محمد صدق امین و بر خاندان و صحابه پاک و مطهرش و تمام بندگاه صالح خداوند در میان گذشتگان و آیندگان و در عالم بالا تا یوم الدین و اما بعد...

    چرا علمایی که از خطابه‌های من آگاهی یافته‌اند، علی‌رغم اینکه برخی از آنها برایشان غریب است، همچنان سکوت خود را حفظ کرده‌اند؟ بر آنهاست تا درباره مطالب غریب آن با من گفتگو کنند تا در خصوص آن [مطالب غریب] دانش بیشتری در اختیارشان گذاشته و موضوع برای آنها و عموم مسلمانان روشن شود، مسلمانانی که ایمانشان نسبت به کار من منوط به ایمان علمای مذاهب دینی و اختلافاتشان درباره شأن مهدی منتظر شده است. پس برای شما درباره شأن مهدی منتظر فتوا خواهیم داد تا بدانید کسی که ادعای مهدویت می‌کند حقیقتاً مهدی منتظر است یا فردی است که با مسّ شیطان مریض شده است و این از مکر شیطان است که برخی از کسانی که دچار مسّ شیطان شده‌اند را وسوسه کرده و به‌ناحق در قلب آنها توهم ایجاد می‌کند. بعد از مدت کوتاهی برای دیگران روشن می‌شود که این فرد بیمار است و به‌خاطر این مکر شیطانی، مردم هر نبیّ و پیامبری را که خداوند برمی‌انگیزد، مجنون دانسته و می‌گویند یکی از خدایان ما او را دیوانه کرده است؛ اما شیاطین می‌دانند که خداوند به راستی نبیّ خود را با معجزه‌ای که خارج از قدرت و عادت بشر است یاری می‌کند و مردم باور خواهند کرد که این نبیّ به حق رسول خداوند است چرا که با این معجزه؛ خداوند به یاری او آمده است. پس شیاطین سحر تخیلی [چشم بندی] را اختراع کردند و به بعضی از انسان‌های غافل یاد داده و به آنها گفتند: «بگویید که ساحرید و در چشم مردمی که دور شما جمع شده‌اند، سحر کرده و آن آیات [نشانه‌های] سحر آمیز را به آنان نشان دهید»!
    اختراع این چنین دروغ‌هایی، زمان‌هایی بسیار قدیم انجام شد و شیاطین در زمینه دور کردن بشر از ایمان به خداوند و نشانه‌ها و آیات او، به موفقیت بزرگی دست یافتند. هر بار که خداوند برای امتی یک نبیّ فرستاد، اولین چیزی که می‌گویند این است: «او دیوانه و مجنون است، یکی از خدایان ما به او آسیب رسانده‌است». سپس رسولشان در جواب می‌گوید: «ای مردم من دیوانه نیستم بلکه رسولی از جانب پروردگار جهانم». مردم می‌گویند: « اگر راست می‌گویی از خدایت بخواه معجزه‌ای به تو بدهد». سپس خداوند برای یاری او، از نزد خود معجزه‌ای می‌فرستد که ناشی از سحر تخیلی و چشم بندی نیست، بلکه حقیقی و واقعی است. مردم می‌گویند: «امر تو برای ما روشن شد؛ تو دیوانه نیستی بلکه ساحری!» و خداوند تعالی می‌فرماید:

    {كَذَٰلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿٥٢﴾ أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿٥٣﴾} صدق الله العظيم [الذاريات].

    ای علمای امت! من در قرآن درباره اینکه مردم به یکدیگر سفارش کرده باشند که همگی این جواب واحد را به رسولان خداوند بدهند، چیزی پیدا نمی‌کنم. اما از آنجا که انجام سحر در هیچ زمان و مکانی ممنوع نشده است، سحر تخیل باعث کافر شدن مردم نسبت به رسولان خداوند و نشانه‌های خارق العاده او شده‌است، چون مردم قادر به تشخیص بین سحر و معجزه نیستند. می‌گویم سحر تخیلی [چشم بندی] مانند سراب است که تشنه آن را آب واقعی می‌پندارد، درست مثل این است که با چشم آب را بدون شک و تردید می‌بیند تا اینکه به آن می‌رسد و چیزی پیدا نمی‌کند و هیچ واقعیت نداشته و حتی یک ذره نیز اثری از حقیقت در آن نیست، اما ترس مردم از ساحران مانع تشخیص آن می‌شود و مردم قادر به تشخیص و جدا کردن معجزه و سحر نیستند، چون ساحران با سحر بزرگی که در برابر مردمان به نمایش در می‌آورند آنها را به هراس می‌اندازند. اما آن سحر، در واقعیت هیچ اساسی ندارد و حقیقی نیست، درست مانند ساحران فرعون که در روز عید [یوم الزینة] مردم را به هراس انداختند. در آن روز مردم را جمع کردند تا ساحر بودن موسی را به مردم نشان دهند،.ساحران ریسمان‌ها و طناب‌های خود را افکندند و در چشم مردم، آنها را به صورت مارهایی که حرکت می‌کردند نشان دادند و با سحر عظیمی که د ربرابر مردم به نمایش در آوردند آنان را به هراس انداختند. حتی نبی خداوند، موسی، نیز ریسمان‌ها را همانند مارهایی دید که حرکت می‌کنند و نزد خود هراسان شد که نکند عصای او نیز مانند چوب‌های آنها باشد [و مار حقیقی نباشد]. پس خداوند به قلب او آرامش وسکینه نازل فرمود. موسی عصای خود را افکند و واقعاً به یک مار بزرگ تبدیل شد، نه اینکه در چشم مردمان مار به نظر بیاید. مارِ زنده، به چوب‌ها و ریسمان‌های ساحران حمله کرد و آنها را به دهان گرفت و بلعید و ساحران سجده‌کنان به زمین افتادند. آنان با توجه به سابقه‌ی ساحری، دریافتند نشانه موسی سحر نیست بلکه معجزه‌ای حقیقی و واقعی است که عصاها و ریسمان‌های آنها را بلعیده است. آنها تا آن زمان ماری به آن سترگی و قدرت ندیده بودند. اما فرعون گفت: «موسی، بزرگ شماست که سحر را به شما یاد دادهخ‌است»، چرا که فرعون قادر به تفکیک بین سحر و معجزه نبود.
    اگر من در میان آنها بودم حکم داده و می‌گفتم: ای فرعون! به ساحران و به موسی فرمان بده تا سر مارهای خود را بگیرند، سپس جلو برو و دست خود را به دم مارها بکش تا مار حقیقی را با لمس کردنش، بشناسی و زیر دستت احساس کنی. اگر دمش را با دست خود فشار دهی، تکان خواهد خورد، چرا که علی‌رغم اینکه [قبلاً] فقط یک عصا بود؛ حال مار واقعی و زنده است و بین لمس عصا و مار اختلاف زیادی هست. پس صفاتِ مار را در عصای موسی که با قدرت کن فیکون خداوند به ماری آشکار و حقیقی و واقعی تبدیل شده است پیدا خواهی کرد.

    اما چوب‌ها و ریسمان‌های ساحران تغییر نکرده و تنها در چشمِ خیال تبدیل [به مار] شده‌اند و با لمس آنها می‌توان دریافت که ماهیت آنها تغییر نکرده است. اگر در عالم واقعیت لمس شوند، باز هم چوب و عصا هستند و با دست زدن به آنها می‌فهمد آنها عصای خشک و جامدند و در عالم واقعیت مثل عصای موسی که صلوات و سلام بر او باد؛ تغییر نکرده‌اند. کفار قریش نیز چنین بودند، چون از سحر، آگاهی قبلی نداشتند؛ حتی اگر با دست خود معجزه را به صورت واقعی و حقیقی لمس می‌کردند باز هم منکر آن می‌شدند و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].
    ای رهبران جهان! به راستی که سحر باعث هلاک مردمان گذشته شد، آنان آیات خداوند را سحر آشکار دانسته و نسبت به آنها کافر شدند و این موجب هلاکت آنها شد. من از تمام ساحرانی که در گوشه و کنار جهان و در هر شهر و روستایی که بشر در آن ساکن است، زندگی می‌کنند، دعوت می‌کنم پیش از آنکه به دست خداوند هلاک شوند به‌سوی او بازگشته و توبه کنند. حتی یک نفر از کسانی که سرپیچی و استکبار ورزد، جان به‌در نخواهد برد.

    ای علمای امت! شما را چه می‌شود؟ چرا از گفت‌وگو می‌گریزید؟ به خصوص کسانی از شما که از سخنان من مطلع شده‌اید، چرا بازهم سکوت اختیار می‌کنید؟ اگر می‌بینید من به حق مهدی منتظرم، پس برشماست که به حق شهادت دهید و با وجود دانستن واقعیت آن را پنهان نکنید و اگر درباره من اطمینان حاصل نکرده‌اید؛ بعد از گفت‌وگو با من، درخواهید یافت که به اذن الهی، دانش من از کتاب خداوند بیش از شماست؛ چه کسی بین شما هست که بتواند بگوید حتی یک حرف به من آموخته است؟ و عاقبت امور با خداست.
    ای علمای مسلمین! بدانید که مهدی منتظر واقعی در علم کتاب از شما داناتر و آگاه‌تر است. هیچ‌کس نیست که از کتاب خداوند با او بحث کند، مگر آن‌که او با حقی روشن و واضح از آیات قرآن حکیم بر او چیره شود؛ آیات محکمی که انحراف از آن باعث هلاکت است. ای علمای امت اسلامی که به قرآن عظیم مؤمنید! هرکس که مرا تکذیب می‌کند، امتحان کند. من کتاب جدیدی برایتان نیاورده‌ام؛ بلکه کتاب خداوند را که در دستانتان است برایتان تشریح و بیان می‌کنم. بدعت‌گذار نیستم، بلکه تابع آن چیزی هستم که بر آخرین رسول و نبیّ خداوند، محمد رسول الله- که افضل ترین سلام و صلوات بر او و خاندانش باد- و برای تمام مردم نازل شده است.
    این چنین است که شیاطین از طریق کسانی که بدون علم و هدایت و کتابی روشنگر ادعای مهدویت می‌کنند مکر نموده‌اند، ولی من مهدی هستم که مردم را با بصیرتی که از جانب پروردگارم به‌سوی من و هر کسی که از من پیروی کند آمده است، به‌سوی خداوند دعوت می‌کنم؛ پس چرا مرا تکذیب می‌کنید؟ اگر مرا گمراه می‌بینید و اگر راست می‌گویید، به من خبر داده و راهنماییم کنید تا به‌سوی حق هدایت شوم. اگر راست می‌گویید، برایم کتاب هدایتگرتر از کتاب خداوند، قرآن، بیاورید. اما ای علمای امت اعم از مسلمان و مسیحی و یهود! اگر چنین نکرده و باز هم به انکار امر من ادامه بدهید، شما را به مباهله دعوت خواهم کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {
    فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ‎﴿٦١﴾‏} صدق الله العظيم [آل عمران].

    المهديّ المنتظَر الإمام ناصر محمد اليماني

    اقتباس المشاركة 81201 من موضوع أولئك هم ألد الخصام لله رب العالمين..


    - 2 -
    [ لمتابعة رابط المشاركــــــــة الأصليّة للبيان ]
    https://albushra-islamia.com./showthread.php?p=149

    الإمام ناصر محمد اليماني
    23 - 04 - 1428 هـ
    11- 05 – 2007 مـ
    11:07 مساءً
    ـــــــــــــــ



    بيان المهديّ المنتظَر عن سرّ مكر الشياطين حتى لا يُفرّق النّاس بين الحقِّ والباطل ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين محمد الصادق الأمين، وعلى آله وصحابته الطيبين الطاهرين وجميع عباد الله الصالحين في الأوّلين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدين، ثمّ أمّا بعد..

    ما لي أرى العلماء الذين قد اطّلعوا على خطاباتي ملتزمين الصمت رغم غرابة بعض الأمور عليهم فليحاوروني فيما رأوه غريباً، وذلك حتى أزيدهم في شأنه علماً فيتضح لهم الأمر ولجميع عامة المسلمين الذين أصبح إيمانهم بأمري متوقفاً على إيمان علماء مذاهبهم الدينيّة واختلافاتهم في شأن المهديّ المنتظَر، ولسوف أفتيكم في شأن المهديّ المنتظَر وكيف تعلمون فيمن ادّعى المهديّة هل هو حقاً المهديّ المنتظَر أم إنّه يتخبطه الشيطانُ من المسّ، وذلك من مكر الشيطان يوسوس في قلوب بعض الممسوسين بوهمٍ غير حقٍّ فيتكلم به، وبعد فترةٍ قصيرةٍ يتبيّن للآخرين بأنّه مريضٌ قد اعتراه مسٌّ من الشيطان، فبعضهم يقول بأنّه نبيٌّ ثمّ يتبيّن للناس فيما بعد بأن هذا الرجل مريضٌ، وبسبب هذا المكر الشيطاني أصبح كلما بعث الله من نبيّ إلا قالوا مجنون قد اعتراه أحدُ آلهتنا بسوء، ولكن الشياطين قد علموا بأنّه قد يؤيّد الله هذا النبيّ الحقّ بآيةٍ مُعجزةٍ من الله خارقةٍ عن قدرات البشر ومن ثمّ يصدق النّاس بأنّ هذا حقاً هو نبيّ مرسلٌ من الله لذلك أيّده الله بهذه المُعجزة، فمن ثمّ عمدت الشياطين إلى اختراع سحر التخييل فعلّموه لبعضٍ من النّاس الغافلين وقالوا: قولوا إنكم سحرةٌ واسحروا أعين النّاس المجتمعين حولكم فأروهم هذه الآيات السحرية. وتمّ اختراع هذه الأكذوبة منذ زمنٍ بعيدٍ فحققت الشياطين أعظمَ نجاحٍ في صدِّ البشر عن الإيمان برسل ربّهم وآياته، فكلما بعث الله إلى أمّةٍ نبيّاً فأوّل ما يقولون: مجنونٌ قد اعتراه أحد آلهتنا بسوءٍ، ثمّ يقول لهم رسولُهم: يا قوم ليس بي جنون ولكنّي رسولٌ من ربّ العالمين، ومن ثمّ يقولون: ادعو الله أن يأتيك بمُعجزةٍ إن كنت من الصادقين. ثمّ يؤيّده الله بآيةٍ من لدنه مُعجزةً ليس في خيال الأعين؛ بل حقٌّ على الواقع الحقيقي، ومن ثمّ يقولون: إذاً قد تبيّن لنا أمرك أنت لست مجنوناً بل أنت ساحر! وقال تعالى: {كَذَٰلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿٥٢﴾ أَتَوَاصَوْا بِهِ ۚ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿٥٣﴾} صدق الله العظيم [الذاريات].

    يا معشر علماء الأمّة، إني لا أجد في القرآن بأنّ الأمم قد أوصت بعضها بعضاً بهذا الجواب الموحد رداً على رُسل الله إليهم ولكن لعدم منع السّحرة في كلّ زمانٍ ومكانٍ فكان سحر التخييل هو سبب كُفر الأمم برسل الله وآياته الخارقة، ذلك لأن الأمم لم يستطيعوا أن يفرِّقوا بين السّحر والمُعجزة، فأقول بأن سحر التخييل مثلهُ كمثل سرابٍ بقيعة يحسبهُ الظمآن ماءً حقاً على الواقع الحقيقي كما تراهُ عيناه ماءً لا شك ولا ريب حتى إذا جاءه لم يجدهُ شيئاً وليس لهُ أي أساس من الصحة ولا جُزء الجزء من مثقال ذرةٍ من الحقيقة، ولكن خشية النّاس من السّحرة كانت هي الحائل، فلم تستطع الأمم التفريق بين المُعجزة والسّحر ذلك بأن السّحرة يسترهبون النّاس بسحرهم ويأتون بسحرٍ عظيمٍ في نظر النّاس ولكن ليس له أيّ أساسٍ من الصحة والحقّ على الواقع الحقيقي، كمثل سحرة فرعون استرهبوا النّاس يوم الزينة يوم تمَّ اجتماع النّاس ضحى ليتبيّن للناس إنّما موسى ساحرٌ، فألقى السّحرة عصيّهم وحبالهم فخُيّل في أعين النّاس من سحرهم بأنها ثعابين تسعى، فاسترهبوهم وجاءوا بسحرٍ عظيمٍ في نظر النّاس المُشاهدين؛ بل حتى نبيّ الله موسى رآها ثعابينَ تسعى فأوجس في نفسه خيفةً موسى أن تكون عصاه كمثل عصيّهم، ثمّ أنزل الله السكينة على قلبه فألقى عصاه فإذا هي ثعبانٌ مبينٌ ليس في خيال العين؛ بل بعين اليقين على الواقع الحقيقي ثعبانٌ مُبينٌ، فانطلقت الحيّة هاجمةً على عصيّ وحبال السّحرة فالتهمتها وأكلتها فخرَّ السّحرة ساجدين، فنظراً لخلفيتهم عن السّحر فإنهم يعلمون بأنّ آية موسى ليست سحراً بل مُعجزة حقيقية على الواقع الحقيقي فأكلت عصيهم وحبالهم؛ بل لم يروا ثعباناً قط مثله في الضخامة والبأس، ولكن فرعون قال إنه لكبيركم الذي علّمكم السّحر نظراً لأن فرعون لم يُميّز بين السّحر والمُعجزة.

    ولو كنتُ بينهم لحكمتُ فقلتُ: يا فرعون اُؤمُرْ السّحرة أن يمسكوا برؤوس ثعابينهم وكذلك موسى يمسك برأس ثعبانه، ثمّ تقدمْ يا فرعون ثمّ المس بيدك أذيال ثعابينهم وسوف تجد الثعبان الحقيقي حين تلمسه يدك فتشعر بأنه ثعبانٌ حقيقيٌّ، وإن ضغطت ذيله بيدك فسوف تجده يهزّ يدك بحركة ذيله ذلك لأنه ثعبانٌ حيٌّ حقٌّ على الواقع الحقيقي رغم أنه كان مجرد عصا، والفرق كبيرٌ بين ملمس العصا وملمس الثعبان، وسوف يجد هذا الوصف في عصا موسى التي تحولت بكن فيكون بقدرة الله إلى ثعبانٍ مبينٍ حقّاً على الواقع الحقيقي.

    وأما عصيّ وحبال السّحرة فسوف يجدها لم تتغير إلا في خيال العين، أما على الواقع فملمسها عصا، فيشعر بذلك في يده بلا شك أو ريب بأنها عصا صلبةٌ ولم يتغير من واقعها شيء على الواقع الحقيقي كمثل عصا موسى عليه الصلاة والسلام، وكذلك كفّار قريش لعدم خلفيتهم عن السّحر كذلك سوف يكفرون حتى لو لمسوا المُعجزة بأيديهم على الواقع الحقيقي. وقال الله تعالى: {وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

    يا معشر قادة البشر، إن السّحرة هم السبب في هلاك الأمم السابقة عندما كفروا بآيات ربّهم وقالوا سحرٌ مبين، وأَدعو السّحرة في جميع أرجاء المعمورة في قُرى ومُدن البشرية بالتوبة إلى الله قبل أن يهلكهم الله أجمعين فلا يُغادر منهم أحداً ممن أبوا واستكبروا.

    ويا معشر علماء الأمّة، ما خطبكم هاربين من الحوار وملتزمين بالصمت خصوصاً الذين اطّلعوا على خطاباتي منكم؟ فإن كنتم ترون بأنّي حقاً المهديّ المنتظَر فعليكم أن تشهدوا بالحقِّ ولا تكتموا الحقَّ وأنتم تعلمون، وإن لم يتبيّن لكم أمري بعد فحاوروني تجدوني أعلمكم بكتاب الله بإذن الله، ومن ذا الذي يقول منكم بأنّه علّمني حرفاً؟ وإلى الله عاقبة الأمور.

    يا معشر علماء المسلمين، اعلموا بأن المهديّ المنتظَر الحقّ سوف تجدونه أعلمكم بكتاب الله وما جادله أحدٌ من كتاب الله إلّا غلبه بالحقِّ البيِّن والواضح من آيات القرآن الحكيم آيات مُحكمات لا يزيغ عنهنّ إلّا هالك، ومن كذّب جرب يا معشر علماء الأمّة الإسلاميّة المؤمنين بهذا القرآن العظيم، فلم آتِكُم بكتابٍ جديدٍ؛ بل أبيّن لكم كتاب الله الذي بين أيديكم وما كنت مُبتدعاً بل مُتّبعاً لما جاء به خاتم الأنبياء والمُرسلين محمد رسول الله إلى النّاس كافة عليه وآله أفضل الصلاة والتسليم.

    وكذلك مَكَرَ الشياطينُ عن طريق الذين ادّعوا المهديّة بغير علمٍ ولا هدًى ولا كتابٍ منيرٍ، ولكني المهديّ أدعو إلى الله على بصيرةٍ من ربّي أنا ومن اتّبعني فلماذا تكذّبون بأمري؟ فإن كنتم ترونني على ضلالٍ فأعلموني وأرشدوني إلى الحقِّ إن كنتم صادقين، وآتوني بكتابٍ أهدى من كتاب القرآن إن كنتم صادقين، وإن لم تفعلوا وتستمروا في إنكار أمري فلسوف أدعوكم إلى المُباهلة يا علماء الأمّة من النّصارى واليهود والمسلمين. تصديقاً لقول الله تعالى: {فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴿٦١﴾} صدق الله العظيم [آل عمران].

    المهديّ المنتظَر الإمام ناصر محمد اليماني.
    _______________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..



  3. افتراضي من برای منصب مهدی منتظر که به ناحق مورد طمعتان است با شما رقابت نمی کنم...

    من برای منصب مهدی منتظر که به ناحق مورد طمعتان است با شما رقابت نمی‌کنم...

    اقتباس المشاركة 172735 من موضوع من برای منصب مهدی منتظر که به ناحق مورد طمعتان است با شما رقابت نمی کنم...

    - 3 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    29 - جمادی الثانی- 1430 هـ
    23 - 06 - 2009 مـ
    ۲-تیر-۱۳۸۸ه.ش.
    12:45 صباحاً
    ـــــــــــــــــــ


    من برای منصب مهدی منتظر که به ناحق مورد طمعتان است با شما رقابت نمی‌کنم...

    بسم الله الرحمن الرحيم وسلامُ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
    خداوند تعالی می‌فرماید:
    { قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿۱﴾ مَلِكِ النَّاسِ ﴿۲﴾ إِلَٰهِ النَّاسِ ﴿۳﴾ مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿۴﴾ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿۵﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ﴿۶﴾ }
    صدق الله العظيم [الناس].
    ای مرد؛ پیش از این فتوا داده بودیم که گرفتار مسّ شیطان شده‌ای و به خداوند بزرگ قسم که مسّ شیطان در تو سرگردان شده واگر از وسوسه شیطان در سینه‌ات پیروی کنی؛ تو را ازعالم نور خارج و به ظلمات می‌برد و به عقب برمی‌گردی و حتماً به کسانی مانند"علم الجهاد" که وزیر شیطان رانده شده است؛ و دیگر کسانی خواهی پیوست که تصور می‌کنند مهدی هستند. کسانی که با وسوسه شیطان بناحق گمان می‌کنند هر یک از آنها مهدی منتظرند در حالی که نه علمی دارند و نه هدایتی دراختیارشان است و نه کتاب روشنگری و این چیزی بیش از وسوسه شیطان نیست. برادر "المصری" من تو را در راه خداوند نصیحت می‌کنم و چیزی را از جانب پروردگار می‌دانم که تو نمی‌دانی؛ هرکس که بدون علم و دانش ادعای مهدویت نماید؛ بی شک و تردید مسّ شیطان در او سرگردان شده و او را آشفته کرده است. از مدتها پيش در هر دوره و نسلی عده‌ای ادعای مهدویت می‌کنند و این حکمت خبیثانه شیطان است که در هر نسلی عده‌ای را وسوسه می‌کند که خود را مهدی منتظر بدانند و این اتفاق در تمام نسل‌های مسلمانان رخ می‌دهد تا اگر مهدی منتظر حق پروردگار آمد؛ مردم بگویند او نیز مانند دیگر مدعیان مهدویت است که هراز چندگاهی از این سو وآن سو سر بلند کرده و برای ما ادعای مهدویت می‌کنند. لذا مهدی منتظر حق که مردم را با علم و دلایل روشن به بازگشت به کتاب خداوند و سنت حق رسولش فرا می‌خواند را نمی‌پذیرند و تصور می‌کنند او نیز مانند دیگر مدعیان مهدویت است و از مهدی منتظر حق پروردگارشان روبرمی‌گردانند و درپی آن گرفتار عذاب بسیار شدید خداوند می‌گردند وإنا لله وإنا إليه راجعون. نقشه شیاطین مؤثر افتاده و توانسته‌اند با استفاده ازاین حکمت خبیثانه مردم را از پیروی از انبیاء خداوند دور کنند .چون در گذشته دور و در دوران انبیاء الهی؛عده زیادی بدون اینکه علم و برهانی داشته باشند دچار وسوسه شده وادعای نبوت می‌کردند و به سرعت برای مردم اطرافش روشن می‌شد که او بیمار است و مسّ شیطان در او سرگردان شده و او را آشفته ساخته است و متوجه جنون او میذشدند. لذا وقتی از جانب خداوند نبیّ حقی برانگیخته می‌شد که علم و برهان روشنگر داشت؛ اولین قضاوت مردم درباره او این بود که مجنون است و می‌گفتند:
    { إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ } صدق الله العظيم [هود:۵۴]
    یعنی با مسّ به او صدمه زده‌اند چون ازخدایانشان بد می‌گوید. می‌گویند او مجنون ا
    ست چون آنها افراد زيادي را دیده‌اند که به ناحق ادعای نبوت می‌کنند و بعد برای مردم روشن می‌شود بیمارند. اما شیاطین میذدانند که خداوند به نبی خود یاری رسانده معجزه به او عطا می‌کند تا برای مردم روشن شود؛ این فرد به حق رسول پروردگار عالمیان است. پس شیاطین سحر تخیل را اختراع کردند. سحر آنها حقیقی نیست و در عالم واقعیات رخ نمی‌دهد؛ بلکه در چشم مردم چنین بنظر می‌آید و هدفشان از اینکار استفاده از سحر در برابر معجزه است ولذا زمانی که خداوند برای یاری رساندن به رسولانش معجزه انجام می‌دهد تا نشانه اثبات صدق گفتار آنان در عالم واقعیات باشد؛ مردم معجزات را سحر خواهند دانست. لعنت خداوند برشیاطین جن و انس باد لعنتی سخت؛ اما کسانی که دچار مسّ شده‌اند را لعنت نمی‌کنیم چون بیمارند. اما شیاطین جن و انس را در هر زمان و مکانی که باشند لعنت می‌کنیم؛ کسانی که از هر وسيله‌ای برای دور کردن مردم از حق استفاده می‌کنند و هر کس که از حق پیروی نماید در هر زمان و مکانی که باشد مورد تنفر و کینه آنهاست. چشم امید به خداوند داریم تا به حق نعیم رضوان نفسش-که آنها از آن اکراه دارند- ظاهر و باطن آنها را مانند شجره خبیثه ‌از روی زمين بركند و همان سخن نوح علیه الصلاة و السلام را بر زبان می‌آوریم که:
    { إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا }
    صدق الله العظيم [نوح:۲۷].
    "المصری المبایع" به خداوند بزرگ قسم؛ من بر سر منصب مهدی منتظر که تو به ناحق به آن طمع داری؛ با تو رقابتی ندارم. اما این وظیفه حق؛ اجبار از جانب خداوند است و بعد از آنکه پروردگارم به حق مرا انتخاب کرد ؛ اختیاری برای من نمی‌ماند ؛ چون این امر مسئولیت بسیار مشکلی بوده و کار آسانی نیست. خداوند از مهدی منتظر تنها درمورد یک ملت ازملت‌های عالم سؤال نخواهد کرد؛ بلکه او در برابر خداوند مسئول تمام عالم خواهد بود؛ لذا طمعی برای رسیدن به این مسئولیت عظیم نداشته باشید؛ اگر تنها درمورد خود و همسران و فرزندانتان مورد محاسبه قرار بگیرید راحت‌تراست یا اینکه برای تمام عالم مورد حسابرسی قرار گیرید؟ آیا تصور می‌کنید دربرابر خداوند مسئولیت داشتن؛ امری ساده و آسان است. به خداوند بزرگ سوگند اگر مجبور نبودم از خدا می خواستم مرا عفو کرده و کس دیگری را برگزیند و روح مرا نزد خود ببرد. علت اینکه مجبورم این انتخاب خداوند را بپذیرم نیز برای آن است که بتوانم نعیم اعظم خداوند در دنیا و آخرت را محقق سازم تا خداوند درنفس خود از بندگانش راضی شده و همگی مردم را مشمول رحمت خود نماید. آری قسم به پروردگارم که چنین است و خداوند شاهد و وکیل این سخن است.اما من می‌خواهم رضوان درنفس پروردگارم تحقق یابد و چگونه ممکن است خداوند راضي باشد تا اینکه همه چیز مشمول رحمت او گردد، چگونه ممکن است تا زمانی که مردم همگی پیرو حق نازل شده از پروردگارشان نشده و خداوند را به یکتایی و بدون شرک عبادت کنند؛ بتوانند مشمول رحمت وی گردند؟ برای همین است که خداوند برای تحقق هدفی که مهدی منتظر در پی آن است یعنی تحقق نعیم رضوان در نفس خداوند رحمان، او را به سوی شما می‌فرستد؛ اما اکثر شما خود را به جهالت می‌زنید. جناب "المصری المبایع" به خداوند بزرگ قسم که اگر توبه نکنی؛ در دام "علم الجهاد" وزیر شیطان مسیح کذاب می‌افتی و او تو را از راه راست-صراط مستقیم- منحرف ساخته و از نور به تاریکی می‌کشاند. به خداوند قسم از وقتي كه (صاحب المهدي ) از دعوت روبرگرداند؛ چشم‌هایش از خشوع خداوند تر نمی‌شود و خداوند قلب او را قسی و سینه‌اش را تنگ ساخته است گویا که به آسمان رفته باشد( تنگی نفس در ارتفاع زیاد) مگراينكه انابه و توبه کند و به سوی حق بازگردد تا خداوند او را تطهیر نماید که خداوند رحیم و غفور است. تو در وضعیت بسیار خطرناکی قرار گرفته‌ای. به تو نصیحت می‌کنم که به نزد یکی از مشایخی که مردم را با قرآن معالجه می‌کنند-فقط با قرآن- بروی تا برایت قرآن بخواند و خواهی دید که مسّ شیطان رجیم زبانت را به سخن در می‌آورد و می‌خواهد تو را از نور به سوی ظلمات کشانده و به سوی "علم الشیطان رجیم"( نام فردی است در پایگاه‌های اینترنتی) سوق دهد که مدعیان مهدویت-که مسّ شیطان در آنها سرگردان است- برپا کرده‌اند و "علم الجهاد" آن را به عنوان مسجد ضرار و پایگاهی قرار داده است که تمام کسانی که درصدد محاربه با مهدی منتظر حق (امام ناصر محمد یمانی)هستند در آن گرد می‌آیند. اين پايگاه را کسی که پیش از این دوست مهدی بود (صاحب المهدي ) و اکنون همراه و دوست شیطان شده است براي او مهيا كرده و ما از خداوند استعانت می جوییم و از بازگشت او به سوی حق مأیوس نشده‌ایم.اگر بازگردد خواهد دید که سینه امام مهدی فراخ است و با دل و جان به او خوشامد می‌گوید و خداوند را از خلیفه و تمامی مردم؛ مهربان‌تر خواهد یافت و خداوند تمام گناهان او را می‌بخشد که او غفور و رحیم است.
    جناب "المبایع المصری" می‌بینم که به زودی از نور به ظلمات رفته و به اصحاب مسجد ضرار ملح
    ق شده و از عذاب شوندگان خواهی شد؛ من ناصح امین توام. ای مرد آیا تو توان این را داری که در تمام مواردی که مسلمانان درآنها درگیر اختلافند؛ درمیانشان حکمیت نمایی؟ که اگر چنین کنی تو مهدی منتظری و اگر برایم مشخص شود که عالم‌تر از منی؛ ناصر محمد یمانی اولین کسی خواهد بود که پیرو تو می‌شود. اما به خداوند قسم که من به ناحق به خداوند دروغ نمی‌بندم و برای هر ادعایی دلیلی هست. اگر تمام علمای امت اسلام حکمیت بر اساس آیات محکم قرآن را قبول کنند؛ خواهید دید که درتمام موارد اختلاف میانشان حکم خواهم کرد و صفوفشان را متحد ساخته و پراکندگی و تفرقه‌شان را به شوکت و یکپارچگی تبدیل می‌نمایم؛ درحالی که در حال حاضر مسلمانان دسته دسته شده و هیبتشان از بین رفته است. بیا برادر من؛ آیا بازهم می‌خواهی مهدی منتظر باشی که میذبایست دربرابر خداوند پاسخگوی تمام عالم باشد؛ آیا از روزی که خداوند را ملاقات خواهی کرد؛ نمی‌هراسی؟به آنچه که خداوند در این دنیا برایت مقدر نموده است؛ راضی باش و در راه تحقق رضوان پروردگارت بکوش که خیر تو در آن است و به ناحق در پی مهدی بودن مباش که گرفتار عذاب بسیار سخت و دردناک الهی خواهی شد؛ چراکه تو –با ادعای مهدویت-برای خداوند خلیفه انتخاب کرده‌ای درحالی که او علم کتاب که برهان امامت و خلافت و رهبری تو بر مردم باشد را برای یاری به تو عطا ننموده و توانایی انجام این مأموریت را به تو نداده است. اگر امام ناصر محمد یمانی نتواند به حق و با دلیل قاطع علمی که قانع کننده بوده و عقل انسان عاقل آنها را بپذیرد؛ علمای امت را خاموش سازد؛ وضعیت او نیز به همین ترتیب خواهد بود. پس از خدا بترس و از حق آمده از جانب پروردگارت پیروی نما و در آرزوی نعیم رضوان پروردگارت باش .این برایت بهتر از وسوسه شیطان در سینه‌ات است که می خواهد تو را از نور به ظلمات بکشاند. در آن صورت جز خداوند ولی و یاوری نخواهی داشت. خدایا من او را نصیحت کرده و راه حق را نشانش دادم وچیزی برگردن من نیست؛ اگر بخواهد پیرو حق گردد؛ حق را برایش روشن نما تا به علم و دلایل ناصر محمد یمانی شهادت داده و بیعت کند و اگر به دنبال باطل است؛ عاقبتی چون ابلیس خواهد داشت که حاضر نشد در برابر خلیفه خداوند آدم سرفرود آرد و طمع داشت خود خلیفه گردد و برای همین ابلیس گفت:

    { قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَٰذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا ‎﴿٦٢﴾‏} [الإسراء].
    و خداوند او را سرسخت‌ترین دشمن خود و رسولان و مهدی منتظر که آخرین خلیفه خداوند است، قرار داد. آیا می‌خواهی به حزب شیطان بپیوندی و از حزب خداوند رحمان روگردانده و از اطاعت از خلیفه و عبد خداوند مهدی منتظر سرپیچی کنی و همانند شیطان که گفت من از او بهتر و به خلافت شایسته‌ترم عمل کنی؟ که دراین صورت خداوند قلب تو را-از حق – منصرف ساخته و بجای خداوند شیطان را به ولایت خواهی گرفت.
    اللهم قد بلغت اللهم فاشهد.
    وسلامُ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..
    الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.


    اقتباس المشاركة 133491 من موضوع أولئك هم ألد الخصام لله رب العالمين..


    - 3 -
    [ لمتابعة رابط المشاركــــــــة الأصليّة للبيان ]
    https://albushra-islamia.com./showthread.php?p=347
    الإمام ناصر محمد اليماني
    29 - 06 - 1430 هـ
    23 - 06 - 2009 مـ
    12:45 صباحاً
    ـــــــــــــــــــ



    لا أنافسكم على منصب المهديّ المنتظَر الذي تطمعون إليه بغير الحقّ ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    قال الله تعالى:
    {قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿1﴾ مَلِكِ النَّاسِ ﴿2﴾ إِلَٰهِ النَّاسِ ﴿3﴾ مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿4﴾ الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿5﴾ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ﴿6﴾} صدق الله العظيم [الناس].

    ويا رجل، سبق وأن أفتيتُك أنه يتخبّطك مسٌّ، وأقسم بالله العظيم أنّهُ يتخبطك مسُّ شيطانٍ رجيمٍ وسوف يخرجك من النور إلى الظُلمات إن اتَّبعت وسواس الشيطان الذي في صدرك فحتماً سوف يخرجك من النور إلى الظُلمات فتنقلب على عقبيك، وحتماً ستنضم إلى علم الجهاد وزير الشيطان الرجيم والذي يتزعّم المهديين التي توسوس لهم الشياطين بغير الحقّ أن يزعمْ كُلٌّ منهم أنّهُ المهديّ المنتظَر بغير علمٍ ولا هُدىً ولا كتاب مُنير؛ ليست إلا وسوسة!

    ويا أخي المصري، إنّي أنصحك لوجه الله وأعلمُ من الله ما لا تعلم أنّهُ لا يدَّعي إنّهُ المهديّ المُنتظَر بغير علمٍ إلا من يتخبّطه مسّ شيطانٍ لا شكّ ولا ريب! وكُثْرٌ من يدَّعون شخصيّة المهديّ المُنتظَر في كُل جيلٍ وعصرٍ منذ أمدٍ بعيدٍ، وتلك حكمة خبيثةٌ استخدمتها الشياطين في كُلّ جيلٍ فيوسوسون لشخصياتٍ في كلّ جيلٍ وعصرٍ أنّه هو المهديّ المنتظَر وذلك حتى يتعوَّد المُسلمون على من يدّعي المهديّة في كُل جيلٍ حتى إذا جاءهم المهديّ المُنتظَر الحقّ من ربّهم فيقولون وهل هذا إلا كمثل المهديّين المُدَّعيين في كُل جيل! وبين الحين والآخر يظهر لنا مهديٌّ منتظرٌ جديد! ثم لا يصدقون بالمهديّ المنتظَر الحقّ من ربّهم الذي يدعوهم إلى الرجوع إلى كتاب الله وسُنَّة رسوله الحقّ بعلمٍ وسُلطانٍ مبينٍ ثم يعرضوا عنه بزعمهم أنه كمثل الذين ادَّعوا المهديّة ثم يعرضون عن المهديّ المُنتظَر الحقّ من ربهم ثم يعذبهم الله عذاباً نكراً، وإنا لله وإنا إليه لراجعون.

    وقد نجحت الشياطين باستخدام هذه الحكمة الخبيثة عن صدّ الناس بالتصديق بأنبياء الله وكانوا يوسوسون في الزمن القديم في عصر الأنبياء لشخصياتٍ كثيرةٍ فيدَّعي أحدهم أنّه نبيٌّ من ربّ العالمين بغير علمٍ ولا سُلطانٍ، وسرعان ما يتبيّن للناس من حوله أنّه مريضٌ يتخبَّطه مسُّ شيطانٍ ثم يُجنّ فيعلمون جُنونه، وذلك حتى إذا بعث الله نبيّاً حقاً من عند الله بعلمٍ وهدًى وسلطانٍ مُنيرٍ فأوّل ما يحكم عليه الناس إنّه لمجنون، وقالوا:
    {إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ} صدق الله العظيم [هود:54]؛ أي اعتراه بمسٍّ بسبب ذِكره لآلهتهم بسوءٍ ويقولون إنّه لمجنون لأنهم تعوَّدوا على شخصيّاتٍ كُثْرٍ يدَّعون النبوَّة بغير الحقّ ثم يتبيَّن للناس إنّهم مرضى، ولكن الشياطين علِموا أنّه قد يؤيّد الله نبيَّه بآيةٍ معجزةٍ فيتبيّن لهم الحقّ إنّه حقاً رسولٌ من ربّ العالمين، ومن ثم عَمَد الشياطين إلى اختراع سحر التخييل وليس له آيةٌ حقيقةٍ على الواقع الحقيقي وإنما يسحرون الأعين والهدف من ذلك ليكون السحر ضدّ التصديق بالمعجزة، ولذلك فأوّل ما يؤيّد الله أنبياءَه بآيات التصديق بالمعجزة الحقّ على الواقع الحقيقي ثم يقول الناس إنّ هذا لسحرٌ مُبينٌ، ألا لعنة الله على الشياطين من الجنّ والإنس لعناً كبيراً، ولا ألعن الممسوسين فإنّهم مرضى ولكنّي ألعن شياطين الجنّ والإنس الذين يُضلّون الناس عن الحقّ بكلّ حيلةٍ ووسيلةٍ وينقمون ممن اتَّبع الحقّ في كُل زمانٍ ومكانٍ.

    رجوت من الله بحقّ عظيم نعيم رضوان نفسه الذي هم له لمن الكارهين أن يجتثّهم من فوق الأرض ظاهراً وباطناً كشجرة خبيثةٍ اجتثت من فوق الأرض ما لها من قرار، وأقول كما قال نوح عليه الصلاة والسلام:
    {إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا} صدق الله العظيم [نوح:27].

    ويا أيُّها المصري المُبايع، أقسمُ بالله العظيم إني لا أنافسكم على منصب المهديّ المنتظَر الذي تطمعون إليه بغير الحقّ ولكنّي مُجبرٌ بالحقّ من ربّي ولا خيار لي من بعد الاختيار لي بالحقّ من ربي؛ ذلك لأنّ المسؤولية عسيرةٌ وليست يسيرةً، فلو يسأل الله المهديّ المنتظَر عن شعبٍ واحدٍ من شعوب العالم لكان الأمر أهون ولكنّه سوف يسأله عن عالَمٍ بأسره، فلِمَ تطمعون لهذه المسؤولية الكُبرى بين يدي الله؟ أليس أهون لكم أن تُحاسَبوا على أنفسكم وأزواجكم وأولادكم من أن تُحاسبوا على عالَمٍ بأسره؟ فهل تظنّون المسؤولية بسيطة بين يدي الله؟
    وأقسمُ بالله العظيم لولا إنّي مُجبرٌ لقبول الاختيار لكي استطيع أن أحقِّق النعيم الأعظم من الدنيا والآخرة فيكون الله راضياً في نفسه بعد أن يدخل الناس في رحمته لرجوت من ربي أن يعفيني ويختار غيري ويأخذ روحي إليه، أي وربّي والله على ما أقول شهيدٌ ووكيل، ولكنّي أريد تحقيق رضوان الله في نفسه، وكيف يكون الله راضياً في نفسه حتى يُدخل كُلَّ شىءٍ في رحمته، وكيف يدخل الله الناس في رحمته حتى يتَّبعون الحقّ من ربهم فيعبدون الله وحده لا شريك له ولذلك سوف يبعثهم الله إليكم من أجل تحقيق هدف المهديّ المنتظَر حتى يتحقق نعيم الرضوان في نفس الرحمن ولكن أكثركم تجهلون.

    ويا أيها المصري المُبايع، أقسمُ بالله العظيم إنّك إذا لم تَتُبْ فإنّك سوف تقع في مصيدة علم الجهاد وزير الشيطان المسيح الكذاب وسوف يضلّك عن الصراط المُستقيم فيخرجك من النور إلى الظلمات، ألا والله إنّه منذ أن انقلب صاحب المهديّ فإنّها لم تبكِ عيناه من الخشوع لله وجعل الله قلبه قاسياً وجعل صدره ضيقاً حرجاً كأنّما يصّعد في السماء حتى يُنيب ويعود للحقّ ثم يطهّره الله تطهيراً وكان الله رحيماً غفوراً. فإن وضعك لخطيرٌ جداً، وسبق وأن نصحتك أن تسرع إلى أحد المشايخ الذين يعالجون بالقرآن ولا غير القرآن فيتلو عليك وسوف ترى أنّه سوف ينطق بلسانك مسُّ شيطانٍ رجيمٍ يريد أن يخرجك من النور إلى الظُلمات فيسوقك إلى عَلَم الشيطان الرجيم إلى موقع المهديّون الذين تتخبّطهم مسوس الشياطين؛ جعله علم الجهاد كمسجد ضرارٍ إرصاداً لمن حارب المهديّ المنتظَر الحقّ
    (الإمام ناصر محمد اليماني) وصنع له الموقع؛ من كان صاحب المهديّ سابقاً ثم صار صاحب للشيطانٍ والله المُستعان! ولم نيأس من عودته للحقّ، فإن عاد سيجد صدر الإمام المهديّ يُرحِّب به قلباً وقالباً ويجد الله أرحم به من خليفته ومن الناس أجمعين فيغفر جميع ذنوبه وهو الغفور الرحيم.

    وأراك يا أيها المُبايع المصري، قريباً سوف تخرج من النور إلى الظُلمات وتنضمّ إلى أصحاب مسجد ضرارٍ فتكون من المُعذّبين فإنّي لك ناصح أمين. ويا رجل! فهل تستطيع أن تحكم بين المُسلمين في جميع ما كانوا فيه يختلفون؟ أفأنتَ المهديّ المنتظر؟ ولسوف يكون ناصر محمد اليماني من أوّل التابعين لو تبيَّن لي أنّك أعلمُ مني، ولكني والله إنّي لا أفتري على الله بغير الحقّ ولكُلّ دعوى بُرهان، فإن احتكم كافة عُلماء أمّة الإسلام إلى محكم القرآن فسوف تجدني أحكمُ بينهم في جميع ما كانوا فيه يختلفون فأوّحّد صفّهم وألمّ شملهم وأجبر كسرهم من بعد تفرّقهم إلى شيعٍ وأحزابٍ فذهبت ريحهم كما هو حال المُسلمين اليوم.

    فيا أخي، وما تريد من أن تطمع أن تكون المهديّ المنتظَر الذي سوف يسأله الله عن عالَمٍ بأسره؛ ألا تخشَ الله يوم لقاءه؟ فاقنع بما كتب الله لك في هذه الدُنيا خيرٌ لك، واسعَ لتحقيق رضوان ربك خيرٌ لك من الطمع إلى المهديّّة بغير الحقّ فيُعذِّبك الله عذاباً نُكرا لأنّك جعلت نفسك خليفةً له بغير الحقّ ولم يؤتِك الله علم الكتاب فيؤيّدك ببرهان الإمامة والخلافة والقيادة للأمّة فلم يؤهلك الله لذلك، وكذلك الإمام ناصر محمد اليماني إذا لم تجده يُخرس ألسنة علماء الأمّة بالحقّ وسلطان العلم المُقنع الذي يقبله عقل كُلّ إنسانٍ عاقلٍ. فاتّقِ الله واتَّبع الحقّ من ربك فتنال نعيم رضوان ربك خيرٌ لك من أن تتّبع وسوسة شيطانٍ في صدرك يريد أن يخرجك من النور إلى الظلمات ثم لا تجد لك من دون الله وليّاً ولا نصيراً.

    اللهم قد وعظته ودلَلْته على الحقّ وبَرَّأتُ ذمّتي، فإن أراد أن يتَّبع الحقّ فقد تبيَّن له الحقّ وشهد لناصر محمد اليماني بالعلم والسُلطان واعتنق البيعة، وإن أراد الباطل فإنّ مصيره كمصير إبليس الذي أعرض عن طاعة خليفة الله آدم وكان يطمع أن يكون هو الخليفة، ولذلك قال إبليس:
    {قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَـذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إَلاَّ قَلِيلاً} [الإسراء:62].

    و جعله الله ألد أعداء الله ورُسله والمهدي المنتظر خاتم خُلفاء الله أجمعين، فهل تريد أن تنضمّ إلى حزب الشيطان وتُعرِض عن حزب الرحمن؟ فاستنكف عن طاعة خليفة الله وعبده المهدي المنتظر وقل كما قال الشيطان أنا خيرٌ منه وأولى بالخلافة منه ثم يصرف الله قلبك فتتخذ الشيطان وليَّاً من دون الله اللهم قد بلغت.. اللهم فاشهد.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
    الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    _______________



    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  4. افتراضي به تمام علما و همه حق‌جویان این امت...

    به تمام علما و همه حق‌جویان این امت...

    اقتباس المشاركة 204286 من موضوع به تمام علما و همه حق‌جویان این امت...

    الإمام ناصر محمد اليماني
    20 - محرم - 1429 هـ
    29 - 01 - 2008 مـ
    ۹-بهمن-۱۳۸۶ه.ش.
    01:33 صبح
    ــــــــــــــــــ


    به تمام علما و همه حق‌جویان این امت...

    بسم الله الرحمن الرحيم
    والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمُرسلين من أولهم إلى خاتم مسكهم النبي الأُمي الصادق الأمين وعلى التابعين للحق من الناس أجمعين في كُلّ زمانٍ ومكان إلى يوم الدين ولا أُفرّق بين أحدٍ من رُسله وأنا من المُسلمين.. أما بعد،
    أشهدُ أن لا إله إلّا الله وحده لا شريك له و أشهدُ أن مُحمداً عبده ورسوله و شهادت می‌دهم من مهدی منتظر حق هستم و به جز حق به خداوند و رسول او نسبت نمی‌دهم و کتاب خداوند و سنت حق رسولش را تصدیق کرده و بین خداوند و رسولش جدایی نینداخته و تمام مردم را بر اساس بصیرت آمده از جانب پروردگارم با علم و برهانی منیر به سوی حق دعوت می‌نمایم و تمام علمای ادیان سه‌گانه؛ امیّون و مسیحیان و یهودیان را به پذیرش حکمیت بر اساس کتاب خداوند قرآن عظیم فرامی‌خوانم؛ اگر به آن ایمان داشته باشند...من نسبت به تورات و انجیل حقیقی کافر نیستم؛ اما نکته این است که حتی اگر این دو کتاب تحریف نشده بودند هم برای استنباط احکام به آنها استناد نمی‌کردم تا فرمان پروردگارم را اجرا کرده باشم، چون خداوند قرآن عظیم را مهیمن بر تمام کتب آسمانی قرار داده و ضمانت کرده است که این کتاب در طول اعصار و نسل‌ها تحریف نخواهد شد تا حجت امام برای طالبان علم و حجت طالبان علم بر امام باشد و طالب علم تا زمانی که امام، برهان علمی خود را از قرآن عظیم برایش نیاورد؛ از او تبعیت نکند. من به دنبال گرفتن حکم از سنت و پشت سر انداختن قرآن نمی‌روم؛ بلکه اول برای استنباط حکم به سراغ کتاب خداوند قرآن عظیم رفته و با اذن خداوند با دقتی بسیار بالا و به دور از خطا به دنبال حکم می‌گردم و اگر حکم مسئله‌ای را در کتاب خداوند پیدا نکردم؛ در اینجا برای پیدا کردن گم‌ شده‌ام، سراغ سنت محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم می‌روم.

    ای علمای امت وای تمام مردم حق‌جو، من خداوند را به شهادت می‌گیرم و شهادت خداوند برای من کافی است که من با بیان حق قرآن عظیم شما را به مبارزه می‌طلبم و خداوند مرا با علم و برهانی مبین که برای عالم و جاهلتان واضح و شفاف باشد؛ بر شما چیره ساخته است تا به حق، همگی شما را به کل خاموش سازم تا راهی جز تأیید کردن آنها برایتان نماند، اگر به آن ایمان دارید....شما قادر نیستید به بیان حق قرآن عظیم خرده و ایراد بگیرید؛ می‌دانید چرا؟! علت این است که من مانند بسیاری از مفسران، با اجتهاد و از روی ظن قرآن را تفسیر نمی‌کنم؛ پناه بر خدا که با اجتهاد و قبل از آنکه پروردگار، به حق آن را به من بیاموزد و آنگاه آن را از آیات محکم قرآن عظیم برایتان استنباط نمایم، چیزی را به او نسبت دهم. من فتوا بر اساس اجتهاد - به روش شما- را به کلی و کاملاً حرام می‌کنم.

    درباره اینکه اجتهاد چیست، برایتان چنین فتوا می‌دهم
    اجتهاد گشتن به دنبال حق است تا مطلب را با علم و برهانی قوی و منیر و قانع کننده بیابید و سپس آنچه را که خداوند بر اساس بصیرت به شما یاد داده را به مردم بیاموزید.
    اما می‌بینم اکثر شما فتوا داده و سپس می‌گوید: چنین است و خداوند بهتر می‌داند و اگر اشتباه کرده باشم از نزد من است...! این کار بر شما حرام است، حرام است، حرام است. خداوند در آیات محکم کتابش ندانسته به خداوند نسبت دادن را بر شما حرام کرده است. خداوند در آیات محکم قرآن عظیم به شما فتوا داده است که چنین کاری، امر خداوند تعالی نیست، بلکه «ندانسته به خداوند نسبت دادن» فرمان شیطان رجیم است. هر کس که از امر خداوند رحمان اطاعت کند، به ریسمان و حبل الهی آویخته و به عروة الوثقی تمسک جسته که انفصالی در آن نیست و راه راست را نشان می‌دهد و کسی که ندانسته به خداوند نسبت دهد؛ از فرمان شیطان پیروی کرده و گمراه و تابع هوی و هوس شده است و مانند آن است که از آسمان سقوط کرده و پرندگان او را ربوده و یا باد او را به مکان سحیق [جهنم] افکنده باشد. علت هم این است که به ریسمان الهی و العروة الوثقی یعنی قرآن عظیم تمسک نجسته و نیاویخته است...

    ای علمای امت! به حق برای شما فتوا می‌دهم: ساده لوح نباشید و هرکس که ادعا کرد مهدی منتظر است، فرقی ندارد ناصر محمد یمانی باشد یا اللحیدی یا السودانی و یا تمام کسانی که ادعای مهدویت می‌کنند، او را تصدیق نکنید؛ مگر با علم و هدایت برگرفته از کتاب منیر، حقیقت دعوتش را روشن کند و به حق، همگی شما را به کل، خاموش سازد و با برتری علمی که خداوند در علم کتاب به وی عنایت نموده بر شما چیره گردد...

    ای علمای امت؛ می‌بینم سرگردان شده‌اید و نمی‌دانید چگونه مهدیِ منتظرِ امت که صراط مستقیم را نشان می‌دهد، بشناسید!! پس به شما یاد خواهم داد چگونه مهدیونی را که ادعا می‌کنند امام منتظر هستند، بشناسید و حکم آن را به تفصیل، از قرآن عظیم برایتان می آوریم. قبل از اینکه برایتان شروطی را بیان کنیم که بر مهدی منتظر حق انطباق پیدا می‌کند؛ شما را از مکری آگاه می‌نماییم که شیاطین، از گذشته‌های دور به کار گرفته‌اند و اینکه چگونه موفق شده‌اند، مردم را در هر زمان و مکانی، از ایمان آوردن به رسولان پروردگارشان باز دارند و تنها عده قلیلی از مردم پیرو رسولان شده‌اند! و برای همین، شما را از عواملی باخبر خواهیم کرد که مانع شد مردم، رسولان پروردگارشان را تصدیق کنند. این حاصل مکر شیاطین با واسطه اولیای انس آنها بوده است. برای اینکه شما را از حق آگاه کنیم؛ بیایید تا ببینیم همه‌ی امت‌ها، همیشه و در همه جا، به رسولان پروردگارشان چه جوابی می‌دادند. این جواب را می‌توانیم در قرآن عظیم پیدا ‌کنیم که اخبار شما و پیشینیان و آیندگان شما در آن آمده است. به این ترتیب می‌توانید جوابی که تمام امت‌ها به رسولان پروردگارشان می‌دادند، بیابید؛ چون پاسخ همه آنها یکسان بود گویا نسل به نسل آن را به یکدیگر سفارش کرده بودند! خداوند تعالی می‌فرماید:
    {مَّا يُقَالُ لَكَ إِلَّا مَا قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبْلِكَ}
    صدق الله العظيم [فصّلت:۴۳]

    حال در قرآن عظیم به دنبال این سخن واحد و یکسان می‌گردیم که امت‌های رسولان پروردگار می‌دادند. این پاسخ را در موضعی دیگر که در همین رابطه است خواهیم یافت. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {كَذَٰلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿٥٢﴾ أَتَوَاصَوْا بِهِ ۚ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿٥٣﴾}
    صدق الله العظيم, [الذاريات]

    ولی ما می‌دانیم چنین وصیتی، توسط امت‌ها به یکدیگر منتقل نشده است؛ بلکه این شیاطین هستند که مکر خبیثانه‌ای را به همدیگر وصیت کردند، تا مردم از ایمان آوردن به رسولان پروردگارشان باز مانند! از آنجا که روش وصیت شیاطین برای باز داشتن مردم از پیروی از رسولان یکسان است؛ برای همین هم پاسخ امت‌ها به رسولان پروردگارشان نیز یکی است، گویی به آنها وصیت شده پاسخی واحد بدهند: {قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿٥٢﴾ أَتَوَاصَوْا بِهِ}. صدق الله العظیم.

    پس بیایید این مکر خبیثانه را برایتان به تفصیل شرح دهیم تا هدایت شده و این آیه برایتان روشن شود؛ پس آن را به تفصیل برایتان توضیح می‌دهیم. اول به سراغ بیان حق این مطلب می‌آییم که چرا آنها به رسولان پروردگارشان پاسخ می‌دادند:
    {قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿٥٢﴾ أَتَوَاصَوْا بِهِ}

    علت این است که شیاطین می‌دانند اگر خداوند با معجزات تصدیق کننده؛ به رسولان خود یاری نماید تا ثابت شود آنها واقعاً رسولان پروردگار عالمیان هستند؛ مردم آنها را باور کرده و از ایشان پیروی نموده و خداوند را به یگانگی و بدون گرفتن شریک عبادت خواهند کرد و تلاش شیاطین به هدر رفته و در بازداشتن مردم از صراط مستقیم به کُل، ناکام می‌مانند و برای همین مکر خبیثی اختراع کردند تا امت‌ها، معجزات حق پروردگار را که برای یاری رسولان فرستاده می‌شد [هرچه که باشند] تکذیب کنند و در برابر آن امر باطلی را عَلَم کنند که ضد آن معجزه باشد و خداوند برهانی برای آن نفرستاده است. آنچه که آنها می‌آورند «سحر تخیل» بر روی اشیاء است و واقعی و حقیق نیستند. این مکر حقیقی نیست و در عالم واقعیات، حقیقت ندارد، بلکه فقط سحر بر روی چشم مردم است تا تصور کنند یک شیء به چیز دیگری تبدیل شده است، در حالی که درعالم واقعیت تغییری صورت نگرفته است! تحول آن، تنها در حس بینایی است که در برابر چشم به صورت باطل خود را چنان نشان می‌دهد و در عالم واقعیت چیزی تغییر نکرده است! اما سحر آنها را می‌توان با حس لامسه و دست زدن به آن شیء کشف کرد، اگر بدانید...! ‌ داستان موسی و فرعون و ساحران را به عنوان مثال برایتان می‌آوریم و درمی‌یابید که امت‌های پیشین در ابتدا، همان جوابی را به رسولان پروردگارشان می‌دهند که فرعون در ابتدا به موسی داد. وقتی موسی خبر داد که رسولی است که از نزد پروردگارش آمده است؛ او گفت:
    {قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿٢٣﴾ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ ﴿٢٤﴾ قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿٢٥﴾ قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿٢٦﴾ قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم, [الشعراء]
    چرا فرعون همان اول داستان او را مجنون دانست!؟ این به خاطر مکر شیاطین بود که برخی از افرادی که گرفتار مس بودند را وسوسه می‌کردند و شیطان به قلبشان القا می‌کرد که آنها، نبی و رسول پروردگار عالمیان هستند تا برای مدت کوتاهی توجه مردم به سوی فرد جلب شود. سپس مس شیطان او را سرگردان می‌کرد و این فردِ مدعیِ نبوت، سرگردان شده و یک‌بار می‌‌گفت نبی و رسول است و بار دیگر می‌‌گفت فرزند خداوند و یا خود خداست! برای همین مردم او را مجنون می‌دانستند و برایشان روشن می‌شد او گرفتار مس شیطان رجیم شده است! این مکر خبیثانه شیاطین است تا زمانی که نبی و رسول پروردگار عالمیان می‌آید، مردم در همان اول کار بگویند یکی از خدایانشان به او صدمه زده‌ و او گرفتار مس شیطان رجیم شده است. چون به جای چند خدا به یک خدا باور دارد؛ یکی از خدایان آنها به او صدمه زده و دچار جنون شده است و این هم حاصل مکر شیاطین است تا از طریق افرادی که مس شیطان ذهنشان را آشفته کرده و به‌ناحق وسوسه شده‌اند، با گفتار و رفتار آشفته باعث شوند مردم آنان را مجنون بدانند! به خاطر همین مکر خبیثانه است که امت‌ها در همان ابتدای کار، رسولانی که خداوند به سوی آنان فرستاده بود را مجنون می‌خواندند و فکر می‌کردند به علت کفر نسبت به خدایانشان و یکی دانستن خداوند؛ یکی از آن الهه‌ها به او صدمه زده است.

    با اینکه موسی مردم را به عبادت خداوند یکتا و بی شریک دعوت می‌کرد؛ پاسخ فرعون به رسول الله موسى عليه الصلاة والسلام هم همین بود. تمامی انبیا و مرسلین نیز مردم را به سوی کلمه توحید «لا اله الا الله وحده لا شریک له» فرا می‌خواندند، ولی ملت‌ها به خاطر مکر شیاطین بر روی برخی از بیماران روانی، همان اول کار، رسولان پروردگارشان را دیوانه می‌دانستند. به خاطر همین مکر، همان اولِ کار، به رسولان خداوند نسبت جنون داده می‌شد. و می‌بینید که فرعون هم، در پاسخ دعوت موسی به سوی کلمه توحید، همین عکس العمل را نشان می‌دهد و به موسی می‌گوید:
    {قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿٢٣﴾ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ ﴿٢٤﴾ قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿٢٥﴾ قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿٢٦﴾ قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم, [الشعراء]

    ولی شیاطین، حساب این را هم کرده بودند که خداوند برای یاری به رسولانش، نشانه‌های معجزه را می‌فرستد و برای مردم روشن می‌شود، فرستاده خداوند، مجنون نیست و به حق رسول پروردگار عالیمان است و به همین خاطر او را با نشانه‌های تصدیق یاری کرده است. پس شیاطین به بعضی از مردم سحر یاد دادند، یعنی «سحر تخیل و تداخل در حس بینایی». این افراد، ساحر بودن خود را انکار نمی‌کنند، بلکه به صورت علنی به مردم می‌گویند این سحر است و چشم‌بندی کرده و سحر گناه‌کارانه‌ی بزرگی را به نمایش می‌گذارند که خداوند برهانی برای آن نفرستاده است.

    این مکر شیطان برای بازداشتن مردم از صراط مستقیم است تا وقتی رسولی از جانب پروردگار با برهانی آشکار و مبین آمد؛ مردم به او بگویند برای ما روشن شد که تو مجنون نبوده و ساحر دانایی هستی! پس به ادامه داستان موسی و فرعون و ساحره‌ها می‌پردازیم. در ابتدای کار که فرعون موسی علیه الصلاة و السلام را مجنون دانست و او را تهدید کرده و وعده عذاب به او داد؛ موسی گفت:
    {قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُّبِينٍ ﴿٣٠﴾ قَالَ فَأْتِ بِهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿٣١﴾ فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ ﴿٣٢﴾ وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ ﴿٣٣﴾ قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿٣٤﴾}صدق الله العظيم, [الشعراء]
    بنگرید چگونه مکر شیطانی برای بازداشتن مردم از پیروی از صراط مستقیم کارگر افتاد. می‌بینیم فرعون در ابتدا موسی را مجنون دانست تا اینکه موسی برهان مبینی آورد. دراینجا فرعون نظر خود را عوض کرد و او را مجنون ندانست. بنگرید فرعون به موسی چه می‌گوید:
    {قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم

    مقصود فرعون این است که موسی فقط یک ساحر است و او سحری مانند سحر موسی را می‌آورد و این مکرخبیثانه شیاطین است تا ملت‌ها، نشانه‌های تصدیق خداوند برای رسولان حقش را باور نکنند! با تدبر و اندیشه قصه را پی می‌گیریم:
    {قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿٣٤﴾ يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿٣٥﴾ قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿٣٦﴾ يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ ﴿٣٧﴾}
    صدق الله العظيم, [الشعراء]

    لذا ای مردم! اگر سحرتخیل توسط شیاطین اختراع نشده و به بعضی از مردم یاد داده نشده بود، امت‌ها رسولان پروردگارشان را باور می‌کردند و آیات تصدیق پروردگارشان را تکذیب نکرده و خداوند ایشان را به راه راست هدایت می‌نمود. اما شیطان ظن خود را به آنها باوراند و بر سر راه مستقیم، در کمین آنان نشست و با اختراع سحر تخیل که در عالم واقعیات حقیقتی ندارد؛ آنها را از راه راست باز داشت...! ممکن است کسی بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید: «چگونه می‌گویی حقیقت ندارد؛ مردم دیدند که عصا و ریسمان ساحران به شکل مار درآمده و می‌خزیدند؛ در حالی که پیش از آن چیزی بیشتر از عصا و ریسمان نبودند؟!!». در پاسخ او می‌گوییم: ماهیت تمام آن عصاها و ریسمان‌هایی که ساحران انداختند، هیچ تغییری نکرد و به هیچ وجه به شیء دیگری تبدیل نشدند..!
    ممکن است یکی از شما حرف مرا قطع کرده و سؤال کند: «در «روز زینت» مردمی که جمع شده بودند، از کجا می‌توانستند بدانند کدام حق است؟ عصای موسی یا چوب و ریسمان ساحران؟! در نظر مردم، همه آنها حرکت کرده و می‌خزیدند؛ مردم از کجا می‌توانستند حق را از باطل تمیز دهند تا مکر شیاطین شکست بخورد؟!».

    در پاسخ آنان می‌گوییم: اگر تدبر کنید، درمی‌یابید خداوند در قرآن عظیم فتوا داده است که سحر تخیلی در عالم واقعیت حقیقتی از خود ندارد، یعنی ریسمان و چوب تغییر ماهیت نداده‌اند! خداوند تعالی می‌فرماید:
    {فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ}
    صدق الله العظيم, [الأعراف:۱۱۶]

    ممکن است جاهلان بگویند: «خداوند از آن به عنوان سحری عظیم یاد کرده است» چنین سخنی، تهمت و دروغی بزرگ، به پروردگارشان است! همانا که مقصود خداوند {وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ} صدق الله العظيم، بزرگی گناه‌ است چون راه تصدیق آیات خداوند و معجزات آن را که برای تصدیق رسولان حق آمده‌اند، بسته و مردم را به صراط مستقیم هدایت نمی‌کند. ولی ریسمان و عصای ساحران به شیء دیگری تبدیل نشدند و تنها با چشم‌بندی و سحر تخیل، مردم تصور کردند که آنها حرکت می‌کنند! سحر آنها همانند سرابی است که تشنه می‌پندارد آب واقعی است تا اینکه به آن می‌رسد، ولی چیزی را که قبل از آن به چشم دیده بود، پیدا نمی‌کند! اگر فرعون یا هامان یا یکی از مردمی که در «روز زینت» آنجا حاضر بودند به سراغ چوب و ریسمان ساحران می‌رفتند و به آنها می‌گفتند: « هر یک از شما گردن مارتان را بگیرید» و سپس جلو رفته و با دست خود مارهای ساحران را لمس می‌کردند؛ به خداوند بزرگ قسم با حس لامسه دست، متوجه می‌شدند که هیچ‌یک از ریسمان‌ها و عصاهای ساحران کوچک‌ترین تغییری نکرده است و مانند قبل از اینکه ساحران آنها را بیفکنند ریسمان و عصا باقی مانده‌اند و با سحر و چشم‌بندی کاری کرده‌اند که مردم تصور کنند آنها حرکت می‌کنند و آنچه که می‌بینند ماهیت واقعی و حقیقی ندارد...! و با لمس آنها و حس لامسه درمی‌یابند که آنها ریسمان و عصا هستند و ماهیت واقعی و حقیقی آنها تغییر نکرده است. سپس به سراغ مار موسی رفته و بگوید: «موسی گردن مارت را بگیر» و سپس دستش را به دُمِ مار موسی می‌کشید و در می‌یافت عصای موسی واقعاً به ماری آشکار تبدیل شده است وآنچه را که با حس بینایی دیده بود، با حس لامسه تأیید می‌شد و زمانی که دست به آن می‌کشید حرکت کرده و دست او را تکان می داد، پس برایش روشن می‌شد که ماری حقیقی و واقعی است و واقعاً عصا تبدیل به مار شده بدون اینکه از پدر و مادر بوجود آمده باشد؛ بلکه با کن فیکون عصا به ماری آشکار تبدیل شده و معجزه تصدیق کننده از پروردگار و خداوند عالمیان است..!
    ولی متأسفانه کفار قریش حتی اگر خداوند کتابی را از آسمان نازل کند و آنها ببینند از آسمان نازل شد و بین دستان محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قرار گرفت، و بروند آن را با دست‌شان هم لمس کنند؛ باز هم می‌گویند: «سحری آشکار است»! چون پیشینه‌ای از «سحر تخیل» نداشتند و نمی‌دانستند که سحر تخیل تنها یک توهم بینایی است و آنچه که چشم می‌بیند، نمی‌تواند درعالم واقعیات حقیقت داشته باشد و سحر است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم, [الأنعام]

    و حال به سراغ مکر شیطان بر ضد مهدی منتظر حق می‌رویم. آنان بارها و بارها بعضی از افرادی که مورد مس قرار گرفته‌ بودند را وسوسه کرده‌اند تا بگویند مهدی منتظرند و در نفس خود احساس نمایند که مهدی منتظرند. به خداوند علی العظیم قسم اگر یکی از پیروانشان او را به نزد شیخی ببرد تا یک یا دو ساعت، زیاد بر او قرآن بخواند [فيقرأ عليه قدر ساعةٍ أو ساعتين بالكثير]، برایشان روشن می‌شود که او گرفتار مس شیطان رجیم شده که به ناحق او را وسوسه می‌کند! اگر فرد ممسوس نخواهد پیروانش متوجه شوند دچار مس شده است مس از زبان او سخن نمی گوید؛ اما می‌توانند از چهره او متوجه امر شوند که نزدیک است به کسی که قرآن برایش می‌خواند، حمله‌ و‌ر شود. علت هم این است که مس، با آیات بینه‌ای که کلمه توحید را برای مردم توضیح می‌دهد می‌سوزد و مس شیطان در انسان با این آیات توحیدی حق می‌سوزد و اما انسانی که ممسوس [ دچار مس] شده نمی سوزد، بلکه دلش از ذکر حکیم تنگ شده گویا که در آسمان بالا رفته و [به علت کمبود اکسیژن] نمی‌تواند به راحتی نفس بکشد!! اما شیاطینی که در اجساد وارد شده‌اند با قرآن عظیم می‌سوزند گویا که آتش است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنكَرَ ۖ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا ۗ قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَٰلِكُمُ ۗ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم, [الحج]

    بر شما باد، مبادا کسانی را که گرفتار بلایی از نزد پروردگار عالمیان شده و مورد اذیت و مس شیطان قرار گرفته‌اند، آزار دهید؛ منظور من اصلاً آنها نیستند، ولو عوارض مس شیطانی یکی باشد؛ بلکه منظور من کسانی‌اند که به ناحق ادعای مهدویت کرده و می‌خواهند مردم را از راه راست گمراه نمایند. منظور من انسانی که مورد مس قرارگرفته نیست، بلکه منظور من شیطانی است که در اوست و می‌خواهد او و دیگر مسلمانان را از حق گمراه کند. بعضی از آنها جنون پیدا کرده وبعد از ادعای مهدویت ، ادعای رسالت و سپس ربوبیت می‌کنند و برخی دیگر به دعوت خود ادامه داده و خود را مهدی منتظر می‌خوانند!
    اما شما مس
    لمانان چگونه می‌توانید بفهمید کدام یک از آنها مهدی منتظر حق و خلیفه خداوند بر بشر و از اهل بیت پاک و مطهر است؟! شروطی وجود دارد که اگر مدعی مهدویت آنها را نداشته باشد؛ مهدی منتظر نیست. مهم‌ترین شرط را یادآوری می‌کنیم . مهم‌ترین شرط این است که خداوند او را از نظر علم و احاطه به کتاب خدا بر تمام علمای امت برتری می‌دهد و علم کامل قرآن را به او عنایت می‌نماید تا اسرار پنهانی قرآن عظیم و حقایقی را که درک آن توسط حق‌جویان مقدور نشده و مدت‌های طولانی است خواب را از آنان ربوده؛ برایشان بیان نماید. برای مثال مقصود از «إِرَ‌مَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿٧﴾ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ ﴿٨﴾ وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ‌ بِالْوَادِ ﴿٩﴾» و همین‌طور اصحاب کهف و الرقیم که از آیات عجیب خداوندند و همین‌طور حقیقت یأجوج و مأجوج و اینکه آنها کجا هستند و حقیقت سد ذوالقرنین وحقیقت مسیح دجال و حقیقت زمین‌های هفت‌گانه. حال اگر این مدعی مهدویت بتواند از قرآن تمام این حقایق را برای مردم روشن نماید؛ حقایقی که هنوز تمام علمای مسلمین از آن بی‌خبرند؛ برای حق‌جویان روشن می‌شود این فرد به حق ایشان را به سوی حق می‌خواند و راه راست را نشان می‌دهد؛ به شرط اینکه حق‌جویان، بعد از آورده شدن بیان؛ به این امر اهتمام ورزیده و جستجو کنند تا با علم و منطق درست بودن آنها را درعالم واقعیات و به صورت حقیقی پیدا کنند و برای دانستن آن از هر راه و وسیله ممکن استفاده نمایند و وقتی دیدند بیان این اسرار، بدون شک و تردید، حق آمده از نزد پرورگارشان است، برایشان روشن می‌شود، او حق است و مردم را به سوی حق دعوت کرده و صراط مستقیم را نشان می‌دهد، اگر حق را می‌خواهند [این راه شناختن آن است]. و هرکس از حق اعراض نماید، خداوند شیطانی را همراه او می‌کند آن شیطان قرین اوست [يُقيّض الله له شيطاناً فهو له قرين] و آنان راه حق را به بیراهه می‌کشند؛ در حالی که خود را هدایت شده می‌دانند اما خداوند آنان را از مهدیون قرار نداده است؛ چطور می‌شود خداوند آنان را انتخاب نماید ولی با اعطای علم و برهان‌های قوی به ایشان کمک ننماید؟! خیر آنها از روی «وهم» و «ظن» سخن می‌گویند، اما ظن و گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند و به همین خاطر خردمندان، تأویل آنها از قرآن را عاری از برهان‌های قوی و قاطع می‌یابند. آنها قرآن را براساس هوی و آن گونه که خود می‌خواهند تأویل می‌کنند و شیطان نیز این عمل را در چشمشان زینت داده و ایشان را از راه درست باز می‌دارد. دلیل آن هم این است که آنها از فرمان شیطان پیروی و اطاعت کرده و ندانسته به خداوند نسبت می‌دهند و این، فرمان شیطان است نه خداوند رحمان. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿١٦٨﴾ إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿١٦٩﴾}
    صدق الله العظيم, [البقرة]

    خداوند در قرآن عظیم به شما خبر می‌دهد که این عمل [ندانسته به خدا نسبت دادن] فرمان شیطان است و همچنین به شما خبر می‌دهد خداوند رحمان، بر انسان حرام کرده که ندانسته و با ظن و گمان، به خداوند نسبتی دهد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٣﴾} صدق العظيم, [الأعراف]

    ای حق‌جویان! آیا آیات تصدیق کننده‌ای را که برایتان بیان کردیم کافی نیست ؟ یا در عالم واقع آنها را حقیقی نیافته‌اید؟!! اگر حقیقت آیات تصدیق را در عالم واقعیات پیدا نکنید؛ من مهدی منتظر نیستم. به خداوند علی العظیم قسم من در عالم واقعیات و حقایق، آیات بزرگ خداوند [آيات الله الكُبرى] را با علم و منطق به حق برایتان روشن کرده‌ام. برایتان روشن نمودم «عالم کون» [هستی] قبل از به وجود آمدن به شکل فعلی چگونه بوده است؛ شما می‌دانید که کیهان اول به صورت یک کوکب و درهم پیوسته بوده است. بعد از این به شما بیشتر آموختیم و برایتان روشن شد که کدام یک از سیاره‌ها؛ کوکب به هم پیوسته بود. این سیاره به هم پیوسته؛ کره زمینی بود که شما در حال حاضر ساکن آن هستید که رمز آن در قرآن عظیم «آب» است. سپس برایتان روشن شد که سیاره شما، جزو هفت زمینی که در قرآن از آنها یاد شده نیست؛ چون این سیاره، مادر تمام کیهان است و این کیهان بزرگ از آن جدا شده است. بعد برایتان روشن کردیم که این هفت زمین، پایین‌تر از کره زمین شما در فضا به صورت طبقه طبقه قرار گرفته‌اند، هفت طبقه[سبعاً طباقاً] و انطباق این بیانات با حقیقت روشن شد اما باعث تذکر و تنبه شما نشد! سپس این آیات برایتان شرح داده شد:
    {وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿١٠﴾* فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ ﴿١١﴾ وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ ﴿١٢﴾ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿١٣﴾}صدق الله العظيم [الرحمن]

    زمین یاد شده در این آیات، در زیر پاهای شما [در باطن کره زمین] قرار دارد و شیطان مسیح دجال، و «قَبِيلُهُ»** که از شماست، ساکن آن هستند و شما را از جایی که قادر به دیدنشان نیستید، می‌بینند. آنها بر ضد شما و مهدی منتظر مکر کرده و در انتظار آن هستند که نور خداوند را خاموش کنند . لشکری عظیم از نسل مردانی از شما آماده کرده‌اند*** تا با آن به مقابله با دشمنشان «مهدی منتظر» بیایند و ما بر آنان چیره‌ایم و لشکر خداوند بر آنان پیروز و غالب است، یاری کردن‌ِ کسی که یاری‌دهنده به مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم است، یعنی امام ناصر مُحمد يمانی، حقی است که بر گردن خداوند است. همان کسی که که خداوند خبر مربوط به مأموریتش را در نامش نهاده است: «ناصر محمد». چرا که خداوند او را نبی و رسول قرارنداده بلکه او امام عدل است و سخن او هزل نبوده و کلام آخر و فیصله دهنده است. عالمی نیست که از قرآن با من مجادله کند و من به حق بر او چیره نشوم. مبارزه طلبی من با بیان لفظی نیست بلکه من براساس آیات تصدیقی که در جهان واقعی قابل تطبیق است همه را به چالش می‌کشم که آیا می‌توان حق بودن اسرار قرآن که توسط ناصر محمد یمانی بیان و روشن شده‌اند را، در عالم واقعیات پیدا کرد؟
    ای مردم؛ چقدر ما آیات واقعی و حقیقی خداوند را برای شما بیان کردیم. ولی افراد باهوش
    شما روی اشتباهات لغوی انگشت گذاشته و آنها را حجتی برعلیه من می‌دانند؛ در حالی که این، حجت من بر علیه آنان است. چون آنها با وجود اینکه از نظرعلم لغت و قرائت بر من تفوق داشته و خطای لغوی نمی‌کنند؛ اما نتوانسته‌اند آنچه را که «صاحب اشتباهات لغوی» به آنها یاد داده است، پیش از این از قرآن دریابند. در حالی که او بیان حق قرآن را آورده‌است، بیانی که در عالم واقعیات، حق بودن آن مشهود است. خردمندان شما می‌گویند: «او حقاً قرآن را با تفهیم از پروردگار عالمیان دریافت می‌کند. با اینکه در علم نحو و املاء ماهر نیست، اما می‌تواند از همین قرآن، بیان حق قرآن را با الهام از نزد خداوند حکیم و علیم بیاورد». و می‌دانند این معجزه و حجت من است نه حجت آنانی که اشتباهات املایی باعث فتنه‌شان شده و قلب‌هایشان مشمئز شده و نسبت به بیان حق بصیرت نیافته و در برابر آن کور شده‌اند و تمام تمرکز خود را روی اشتباهات لغوی قرار داده‌اند! برخی از آنان قلبشان مشمئز شده و بیان را تا آخر نمی‌خوانند، چرا که گرفتار فتنه خطاهای لغوی شده‌اند!! به آنها می‌گوییم: ای مردم از خدا بترسید؛ آیا من در بیان قرآن خطا کرده‌ام؟ اشتباه در بیان قرآن، حجت آنها در برابر من است اگر تعقل کنید.
    پس تا زمانی که ناصر محمد یمانی بیان حق قرآن را برایتان می‌آورد،
    خطاهای املایی برای او عیب نیست، این معجزه اوست که علی‌رغم برتری شما در علم نحو و املا، قادر است بیاناتی منطقی بیاورد که از مال شما بهتر و نیکوترین تفسیر است. لذا ای مردم دانش من از قرآن، به علت تبحر در لغت عربی نیست؛ بلکه از نزد خداوند حکیم و علیم آن را دریافت می‌کنم؛ آیا تعقل نمی‌کنید؟
    پس با بیان حق قرآن مطالب بیشتری به شما می‌آموزیم و درباره محل: «إرَ‌مَ ذَاتِ الْعِمَادِ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ‌ بِالْوَادِ» سخن خواهم گفت. همانا که موقعیت آنها، منطقه «الربع خالی» در جزیرة العرب بوده است و بر خلاف نظر شما، قوم ثمود در کوه‌های تراشیده زندگی نمی‌کردند؛ بلکه قصرهای آنان را در وسط منطقه «الربع خالی» و در محل [سقوط] سیارک عذاب [الرجفة کویکب العذاب] می‌‌یابم. و اما آبادی‌های قوم عاد، را در ظاهر به صورت شن خواهید یافت، یعنی با تپه‌های شنی حاصله از باد عقیم [باد بی‌نظیر و بی‌سابقه] پوشیده شده است که از زمان سکونت انسان روی زمین چنین بادی از نظر سرعت سابقه نداشته است!
    ای حق‌جویان! من جز از کتاب خداوند و پروردگار عالمیان با شما سخن نمی‌گویم و آن را برایتان به تفصیل شرح می‌دهم؛ آیا به این کتاب ایمان دارید؟
    از «قوم عاد» شروع می‌کنیم. خداوند تعالی در قرآن عظیم می‌فرماید که آبادی‌های آنها بین آبادی‌های سبا و آبادی‌های مکه مکرمه امتداد داشته است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ ۖ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [سبأ].

    و اما آبادی‌های «سبأ» در مأرب است، همان‌طور که می‌دانید خداوند سیل «عرم» را به وادی «ذنه» فرستاد. خانه‌هایی که مقاوم‌تر بود، به عمق زمین فرو کشیده شد و برخی منازل را سیل با خود برد. اما آبادی‌‌های عاد در منطقه‌‌ی وسط، بین سرزمین مکه مکرمه و سرزمین مأرب سبا است یعنی آنها در منطقه «الربع الخالی» زندگی می‌کردند.
    ممکن است یکی از شما بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید: «چگونه بدون آب در صحرا زندگی می‌کردند؟». در جواب او می‌گویم: در قرآن یافته‌ام که در برخی از قسمت‌های «ربع الخالی» محیط زندگی خوب و باغات و چشمه‌ها و چاه‌های متروکه استفاده نشده و قصرهای استواری وجود
    دارد که کسی در آنها ساکن نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {فَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِيدٍ ﴿٤٥﴾}
    صدق الله العظيم, [الحج]

    و اما «خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا»، آبادی‌های قوم ثمود است و «بِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِيدٍ» آبادی «ارم ذات العماد» است که خداوند مانند آن را در هیچ آبادی نیافریده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَىٰ نَقُصُّهُ عَلَيْكَ ۖ مِنْهَا قَائِمٌ وَحَصِيدٌ ﴿١٠٠﴾}
    صدق الله العظيم [هود]

    و اما مقصود از «قَائِمٌ» که هنوز، قائم و پابرجاست، آبادی «ارم عظمی» است که زیر تپه‌های شنی برپا مانده است، اگر که بدانید. و اما «الحَصِيدٌ» آبادی قوم ثمود است و در همان محلی از «ربع الخالی» قرار داشته که محل الرجفة سیارک عذابی است که نزدیک ۲۷ هزار سال قبل به این منطقه اصابت کرده است. آنها از نظر زمانی، کمی قبل از «اصحاب الرس» زندگی می‌کردند و «اصحاب الرس» ، آبادی رسولان سه‌گانه اصحاب کهف هستند که به نام «حمة ذیاب ابن غانم» خوانده می‌شد و نام فعلی آن «حمة الکلاب» است
    . نمی‌خواهم از موضوع خارج شوم، ما قبلا درباره آبادی اصحاب الرس و کهف و الرقیم برایتان توضیح داده‌ایم ولی اکثر شما نمی‌دانید و کسانی هم که از موضوع باخبر شده‌اند به دنبال یافتن حق نمی‌روند تا روشن شود آیا اینها واقعاً حقیقی هستند یا ناصر محمد یمانی چیزی را که نمی‌داند به خداوند نسبت می‌دهد؛ ریسمان دروغ کوتاه است؛ ای مردم آیا در میان شما مردی آگاه و خردمند پیدا نمی‌شود؟!!
    به آبادی‌های عاد و ثمود بازمی‌گردیم و اما خداوند همان‌طور که می‌دانید قوم عاد را با «الریح العقیم» نابود کرد.و معنی فرموده خداوند «العقیم» یعنی بادی که در تمام تاریخ بشر از نظر سرعت بی‌سابقه بوده و نظیر نداشته است و برای همین «باد عقیم» نامیده می‌شود یعنی از نظر سرعت ترسناکش بی‌رقیب است و هر چیزی را که در برابرش قرار گیرد،اگر با خود نبرد، آن را مانند «رمیم» می‌کند [أي شيء يواجهها فإذا لم تحمله فتجعله كالرميم،] و معنی «کالرّمیم» این است که اگر یکی از شما از کنار آن بگذرد، آن چیز را ویران و پودر شده می‌داند، در حالی که یکی از قصرهای «ارم ذات العماد» است که خداوند مانند آنها را در سرزمین‌ها نیافریده و در منطقه آبی واقع در ربع خالی در زیر تپه‌های شنی قراردارند که زمانی مرغزار بوده و نهر داشته است؛ اگر بدانید.. و اگر خداوند بخواهد به زودی مرغزارها و نهرها را به آن باز می‌گردد و با امر خداوند الرجفة در نزدیکی دیار شما در ربع خالی فرود می‌آید تا باعث شود از فرمان مهدی منتظر اطاعت کنید. «الرجفة» حدود ۲۷ هزار سال قبل به منطقه «الربع الخالی» اصابت کرد و خداوند با «الرجفة» قوم ثمود را هلاک نمود و خداوند با سیارکی آنها را مورد اصابت قرار داد که شما به آنها شهاب می‌گویید، فقط از شهاب بزرگ‌تر [ضخیم‌تر] بوده و «طاغیة» است. به آن «طاغیة» گفته می‌شود، چون از خارج از کره زمین آمده و با نفوذ و عبوراز غلاف جوی در منطقه ربع خالی که آبادان بود وحیات و آب داشت بر سر قوم ثمود فرود آمد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [الأعراف.]
    اما مکان فرود الرجفة در ربع خالی را خیلی دور از کوه‌ها می‌بینم چرا که خداوند تعالی درباره آنها می‌فرماید:
    {وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [الفجر]
    یعنی آنها از کوه‌ و صخره‌ها دور بودند ولی کوه‌ها را تراشیده و قطعات بزرگ صخره را بریده و به آبادی خود در وادی ربع خالی می‌آوردند و شما بقایای آنها را در محل فرود الرجفة یا نزدیک محل سقوط آن خواهید یافت که خداوند با آن، دیار آنها را به زمین فرو برد( خسف).
    ممکن است یکی از شما بخواهد سخنم را قطع کرده و بگوید: «صبرکن، ص
    برکن، کفار قریش از مساکن عاد و ثمود خبر داشتند؛ چون خداوند تعالی می‌فرماید:

    {وَعَادًا وَثَمُودَ وَ قَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَاكِنِهِمْ} صدق الله العظيم, [العنكبوت:۳۸]
    در جوابش می‌گوییم شایسته نیست در قرآن تناقض وجود داشته باشد! قرآن خبر داده که رسول الله محمد و قومش بقایای آنها را نمی‌بینند نه اثری و نه نشانه‌ای. لذا خداوند تعالی فرموده است:

    {فَهَلْ تَرَىٰ لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ ﴿٨﴾} صدق الله العظيم [الحاقة]
    {وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَاكِنِهِمْ} صدق الله العظيم [العنكبوت:۳۸]

    به خداوند بزرگ قسم در اینجا مقصود بوش کوچک و اولیای او هستند و خداوند از راه ماهواره‌ها مساکن عاد و ثمود را به آنها نشان داده و برایشان روشن کرده که خداوند با آنان چه کرده است، برای همین هم بعد از اینکه برای تصدیق عذاب و رخ دادن نشانه‌های بزرگ ساعت قسم می‌خورد، مفسدان فعلی زمین را تهدید کرده و به آنها وعده [عذاب] می‌دهد و ما قبلاً آن را برایتان تشریح کردیم. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَالْفَجْرِ ﴿١﴾ وَلَيَالٍ عَشْرٍ ﴿٢﴾ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿٣﴾ وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ ﴿٤﴾ هَلْ فِي ذَٰلِكَ قَسَمٌ لِّذِي حِجْرٍ ﴿٥﴾ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ ﴿٦﴾ إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿٧﴾ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ ﴿٨﴾ وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿٩﴾ وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ ﴿١٠﴾ الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ ﴿١١﴾ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ ﴿١٢﴾ فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿١٣﴾ إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿١٤﴾} صدق الله العظيم [الفجر]***

    و اما درمورد توصیف خصوصیان بدنیِ قوم عاد و ثمود، آنها از نظر اندازه و بزرگی مانند اصحاب کهف بودند، چرا که اصحاب کهف از نظر زمانی به آنها نزدیک و بعد از قوم عاد و ثمود زندگی می‌کردند. بدن قوم عاد و ثمود نیز تنومند و بزرگ بود و خداوند در قرآن بزرگی آنها را برایتان وصف نموده است. آنها بسیار بلند قد بودند و اگر قدبلندترین شما در کنار یکی از آنها قرار بگیرد، مانند کودکی به نظر می‌آید که در کنار بلندقدترین مرد شما راه می‌رود. این موضوع را از خلال این کلام خداوند تعالی استنباط می‌کنید که:
    {كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ} صدق الله العظيم [القمر:۲۰]
    آیا می‌دانید «أعجاز النخل» چیست؟! تنه طویل نخل است که اگر از زمین ریشه‌کن شود، افتاده و روی زمین سقوط می‌کند. تشبیه حق آن در فرموده خداوند تعالی آمده است:
    {فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ} صدق الله العظيم [الحاقة:۷]
    ای قوم، همانا که بزرگی و تنومندی جسم این قوم را قرآن عظیم برایتان شرح داده است:

    {فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ} صدق الله العظيم
    [الحاقة:۷]

    و همین‌طور این فرموده خداوند تعالی:
    {كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ} صدق الله العظيم [القمر:۲۰]

    طول قامت آنها شبیه به تنه نخل بوده و وصف قرآن درباره آنها دقیق است و طول قامت آنها باید مشابه طول تنه نخل بوده باشد. یکی از شما در کنار تنه نخل بایستد، خواهد دید فرق قد ما با آنها، مانند فرق قد ما با تنه بلند نخل است؛ آیا باور می‌کنید و با تمام امکانات و وسایل در حد توانتان به دنبال این می‌گردید تا حق بودن این امر را در عالم واقعیات پیدا کنید؟! و اگر زندگانی را که به خواب رفته‌اند، می‌خواهید؛ باید به قریه «الاقمر» در استان «ذمار شرقی حورور» بروید،و اصحاب کهف را در قریه اقمر پیدا می‌کنید تا حقیقت فرموده خداوند تعالی را دریابید:
    {لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا} صدق الله العظيم [الكهف:۱۸]
    و می‌دانید علت این فرار؛ غافلگیر شدن از اندازه اجساد انسان‌هایی است که هیکل بسیار درشت و بلندی دارند که مطمئناً مانند آن را ندیده‌اید و خود را در برابر آنها حقیر و کوچک می‌بینید!

    به خداوند علی العظیم قسم که من به ناحق برایتان سخن نمی‌گویم؛ آیا به قرآن عظیم ایمان دارید؟! ما هنوز آیات زیادی داریم که بیان آنها را برای ساکت کردن کاملِ تردید کنندگان کنار گذاشته‌ایم.
    و امید دارم خداوند به ابن عمر پاداش خیر بدهد؛ پاداشی بهتر از
    پاداشی که به بندگان صالح خود عنایت کرده است چرا که او به حق و با تلاش شدید در پی آن است که حقیقت بیانات ما را در عالم واقعیات ثابت کند تا به مردم بگوید ای مردم از مهدی منتظر پیروی کنید که با بیان حق قرآن با شما سخن می‌گوید و شما حقیقت داشتن بیانات او را در عالم واقعیات پیدا می‌کنید و او از شاهدان این امر است. من تنها از این جهت که لایق آن است او را مورد تحسین و ثنأ قرار می‌دهم و می‌دانم او از من انتظار تشکر و پاداش ندارد و تنها به دنبال حب و قرب و رضوان نفس خداوند است و من به این امر شهادت می‌دهم. خداوند از او راضی باشد و او را راضی نماید به او شفا و تندرستی عنایت فرماید که خداوند من شنوای دعاست و تنها مأیوسان از رحمت خداوند ناامید می‌شوند ، وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين..

    ای مردم! شما را چه می‌شود که کتاب خداوند را پشت سر انداخته و به روایات تکیه می‌کنید؟! برخی ازآنها درست هستند اما از جانب خداوند برای اکثر آنها برهانی نازل نشده است ولی شما چنان به آنها آویخته‌اید که گویا خداوند وعده داده که آنها را نیز مانند قرآن عظیم از تحریف محفوظ نگاه دارد! پس چرا کتاب خداوند را که ازتحریف محفوظ است رها کرده و به روایاتی تمسک می‌جویید که احتمال دارد درست باشند یا غلط؟! هرآنچه از آنها که موافق بیان حق قرآن باشد حق است و هرآنچه از سنت که مخالف قرآن باشد باطل است وسخن مُحمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم نیست، او که گوینده بیان حق برای قرآن عظیم است. چگونه با قرآن عظیم با شما مجادله کنم، بعد یکی از شما می‌آید و با حرافی از روایات و احادیث برایم می‌گوید؟ با اینکه می‌دانید برخی از آنها به جاست و در برخی از آنها در لابلای حقیقت؛ مطالبی جعل و اضافه شده‌است. آنچه که حق است از جانب کسی بیان شده که از روی هوی سخن نمی‌گوید. من سنت حق مُحمد رسول الله صلى الله را انکار نمی‌کنم اما من اول به سراغ دومی نمی‌روم و بعد سراغ اولی؛ چگونه قبل از مراجعه به کتاب، سراغ سنت می‌روید؟! بلکه وظیفه شماست که اول در کتاب خداوند به دنبال گمشده‌تان بگردید و اگر چیزی پیدا نکردید؛ آنگاه بعد از قرآن به سراغ سنت بروید. برای همین من نمی‌خواهم با احادیث و روایات با شما مجادله نمایم چون ندیدم که خداوند در قرآن عظیم به شما وعده داده باشد که احاديث پیامبرعليه الصلاة والسلام را از تحریف حفظ خواهد کرد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾}صدق الله العظيم [النساء]
    لذا ای مردم؛ من با آنچه که تضمین شده از تحریف محفوظ بماند با شما سخن می‌گوییم تا حجت من بر شما یا حجت شما بر من باشد؛ آیا فکر نمی‌کنید؟! اگر نه؛ پس خداوند به چه دلیل آن را از تحریف محفوظ نگاه داشته است؛ آیا غیر از این است که شما در برابر خداوند حجت نداشته و نگویید چون قرآن تحریف شده از راه راست منحرف شده‌اید؟ برای همین خداوند قرآن را از تحریف حفظ نموده است تا حجتی در پیشگاه او نداشته باشید بلکه قرآن حجت خداوند و رسول خدا و مهدی منتظر دربرابر شما باشد. وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله رب العالمين
    المهدي المُنتظر الحق الإمام ناصر مُحمد اليماني
    -----------------
    *{و زمین [زمینی که در باطن کره ارض واقع شده] را برای خلایق آفرید(۱۰)}
    ** «قَبِيلُهُ» در آیه ۲۷ سوره الاعراف به او اشاره شده است: {يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ‎﴿٢٧﴾‏‏] و منظور «ملک ماروت» است که جایگزین آدم و خلیفه خدا شد. خداوند با تبدیل او به انسان، شهوت را نیز در وی نهاد که باعث شد به سرعت دچار فتنه گردد. او از جمله ملائکه‌ای بود که تصور می‌کرد اگر خداوند او را به عنوان خلیفه انتخاب کند؛ به هیچ‌وجه در زمین فساد نخواهد کرد و از منتقدان سرسخت انتخاب آدم به مقام خلافت بود. او خود را شایسته‌تر از آدم می‌دانست چون فرشته‌ای بود که از نور آفریده شده بود. از صنف ملائکه بود، ولی به انسان تبدیل شد اما به سرعت پیرو هوی و هوسش شد و متأسفانه از رحمت خداوند مأیوس گردید. شیطان به دنبال وی افتاد و او را به کفر و پیوستن به خود دعوت کرد. ماروت این دعوت را پذیرفت و به خداوند کافر گردید و شرح ماجرای او در سوره الاعراف از جمله در سوره الاعراف آیات ۱۷۵ و ۱۷۶ آمده است:
    {وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿١٧٥﴾ وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـٰكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ ۚ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث ۚذَّٰلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا ۚ فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿١٧٦﴾
    و ماروت همان انسانی است که در آیه ۱۶ سوره الحشر به او اشاره شده‌است:
    كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ ‎﴿١٦﴾‏. صدق الله العظیم.
    *** شرح بیشتر در مورد لشکر هاروت و ماروت [یأجوج و مأجوج] و نژادشان:
    https://albushra-islamia.com./showthread.p...375#post190375
    *** چهار آیه اول سوره الفجر اشاره به زمان وقوع وقایع گوناگونی است، که در چهاردهم ماه رخ می‌دهند، از جمله اولین نشانه بزرگ ساعت که خسوف زودهنگام ماه در ۱۴ رمضان ۱۴۲۵بود. و واقعه دیگر موعد عبور سقر در چهاردهم ماهی نامشخص است.

    اقتباس المشاركة 144487 من موضوع أولئك هم ألد الخصام لله رب العالمين..

    - 4 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    20 - 01 - 1429 هـ
    29 - 01 - 2008 مـ
    01:33 صباحاً
    ــــــــــــــــــ



    إلى جميع علماء الأُمّة والباحثين عن الحقّ من الأُمّة أجمعين ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على جميع الأنبياء والمرسلين من أوّلهم إلى خاتم مسكهم النبيّ الأُميّ الصادق الأمين وعلى التابعين للحقّ من الناس أجمعين في كلّ زمانٍ ومكانٍ إلى يوم الدين، ولا أُفرّق بين أحدٍ من رسله وأنا من المسلمين، أمّا بعد..

    أشهدُ أن لا إله إلّا الله وحده لا شريك له وأشهدُ أنّ محمداً عبده ورسوله وأشهدُ أنّي المهديّ المنتظَر الحقّ لا أقول على الله ورسوله غير الحقّ مصدّقاً بكتاب الله وسنّة رسوله الحقّ ولا أُفرّق بين الله ورسوله، وأدعو الناس إلى الحقّ على بصيرةٍ من ربّي بعلمٍ وسلطانٍ منير، وأدعو جميع علماء الديانات الثلاث الأُمّيّين والمسيحيّين واليهود إلى الاحتكام إلى كتاب الله القرآن العظيم إن كانوا به مؤمنين، ولا أكفر بالتوراة والإنجيل الحقّ غير أنّي لا أعمد إليهما لأستنبط الحكم الحقّ منهما حتى ولو لم يتمّ تحريفهما، وذلك مني تنفيذاً لحُكم الله بأنّه جعل القرآن العظيم الكتاب المهيّمن على جميع الكتب السماوية، وضمنه الله من التحريف عبر العصور والأجيال ليجعله حُجّةً للإمام على طالب العلم وحُجّة طالب العلم على العالِم فلا يتّبعه حتى يأتي بسلطان علمه من القرآن المبين، ولن أذهب لأستنبط الحكم من السُنَّة فأنبذ القُرآن وراء ظهري بل أبحث عن الحكم أولاً في كتاب الله القرآن العظيم بدقةٍ متناهيةٍ عن الخطأ بإذن الله، وإذا لم أجد الحكم في المسألة من كتاب الله فعند ذلك أذهب للبحث عن ضالتي في سنّة محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم.

    ويا معشر علماء الأُمّة والباحثين عن الحقيقة من الناس أجمعين، إنّي أُشهدُ الله وكفى بالله شهيداً أنّي أتحدّاكم بالبيان الحقّ للقُرآن العظيم فيجعلني الله المُهيّمن به عليكم بعلمٍ وسلطانٍ مبينٍ واضحٍ وجليٍّ لعالِمكم وجاهلكم حتى ألجمكم بالحقّ إلجاماً حتى لا يكون أمامكم غير التصديق إن كنتم به مؤمنين، فلا تستطيعون أن تطعنوا في البيان الحقّ للقُرآن العظيم، فهل تدرون لماذا؟ وذلك لأنّي لن أُفسّر القرآن بالظنّ كمثل كثيرٍ من المفسّرين بالاجتهاد، وأعوذ بالله أن أقول على الله بالاجتهاد قبل أن يعلّمني ربي بالحقّ فأستنبطه لكم من محكم القُرآن العظيم، وأُحرّم الفتوى بالاجتهاد جملةً وتفصيلاً.

    وأفتيكم عن الاجتهاد وهو: أن تبحث عن الحقّ حتى تجده بعلمٍ وسلطانٍ منيرٍ مقنعٍ ومن ثُمّ تُعلّموا الناس ما علّمكم الله على بصيرة.

    ولكنّي أرى أكثركم يُفتي، ومن ثُمّ يقول: "هذا والله أعلم، فإن أخطأت فمن نفسي"! وهذا حرامٌ حرامٌ حرامٌ عليكم حرّمه الله في محكم القُرآن العظيم أن تقولوا على الله ما لا تعلمون، وأفتاكم الله في مُحكم القُرآن العظيم بأنّ ذلك ليس من أمره تعالى وأنّه من أمر الشيطان الرجيم أن تقولوا على الله ما لا تعلمون، فمن اتّبع أمر الرحمن فقد اعتصم بحبل الله واستمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها وهُدي إلى صراطٍ ــــــــــ مُستقيم، ومن قال على الله ما لا يعلم فقد اتّبع أمر الشيطان وغوى وهوى وكأنّما خرّ من السماء فتخطَفه الطير أو تهوي به الريح إلى مكانٍ سحيقٍ وذلك لأنّه لم يعتصم بحبل الله القُرآن العظيم العروة الوثقى.

    ويا معشر علماء الأُمّة، إنّي أفتيكم بالحقّ أن لا تكونوا ساذجين فتصدّقوا أي رجُل يقول أنّه المهديّ المنتظَر سواء ناصر محمد اليماني أو اللحيدي أو السوداني أو غيرهم من جميع الذين يدّعون المهديّة ما لم يُثبت حقيقة ما يدعو إليه بعلمٍ وهُدًى من الكتاب المنير حتى يُلجمكم بالحقّ إلجاماً فيهيمن عليكم بما زاده الله من البسطة في علم الكتاب.

    ويا معشر علماء الأُمّة، إنّي أراكم تتخبّطون فلا تعلمون كيف تعرفون مهديّ الأُمّة المنتظَر إلى صراطٍ مستقيم! ولسوف أعلّمكم كيف تعرفون أيَّ المهديّين المُدّعين شخصية الإمام المنتظَر، وأفصّل لكم الحُكم تفصيلاً من القرآن العظيم، وقبل أن ندخل في الشروط التي يتمّ تطبيقها على المهديّ المنتظَر الحقّ أعلّمكم بمكر الشياطين منذ أمدٍ بعيدٍ وكيف استطاعوا أن يصدّوا الناس عن الإيمان برسل ربهم في كلّ زمانٍ ومكانٍ لا يتّبعهم إلّا قليلٌ! ولذلك سوف أعلّمكم عن الأسباب التي منعت الناس من تصديق رسل ربّهم؛ إنّه بسبب مكر الشياطين إلى أوليائهم من الإنس، وحتى أعلّمكم بالحقّ فهلمّوا ننظر ما هو رد جميع الأُمم على رسل ربهم في كُلّ زمانٍ ومكانٍ وسوف نجده في القرآن العظيم الذي فيه خبركم وخبر من قبلكم ونبأ ما بعدكم لذلك سوف تجدون ردَّ الأُمم على رسُل ربهم بأنّه كان ردّاً موحّداً وكأنّهم تواصوا بهذا الردّ الموحّد لجيلٍ بعد جيل. وقال الله تعالى: {مَّا يُقَالُ لَكَ إِلَّا مَا قَدْ قِيلَ لِلرُّسُلِ مِن قَبْلِكَ} صدق الله العظيم [فصّلت:43].

    ومن ثُمّ نبحث في القرآن العظيم ما هو هذا القول الموحّد من الأُمم لرُسل ربهم، وسوف نجده في موضع آخر في نفس الموضوع، وقال الله تعالى: {كَذَٰلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿٥٢﴾ أَتَوَاصَوْا بِهِ ۚ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿٥٣﴾} صدق الله العظيم [الذاريات].

    ولكنّنا نعلم بأنّ تلك الأُمم لم يتواصوا فيما بينهم بهذا الردّ الموحّد بل الشياطين تواصوا بمكرٍ خبيثٍ ليصدّوا الناس عن الإيمان برسُل ربِّهم، ونظراً لتواصي الشياطين بطريقةٍ موحّدة لصدّ الأُمم عن اتِّباع الرُسل ولذلك تجدون ردّ الأُمم على رُسل ربّهم كان ردّاً موحّداً وكأنّهم تواصوا بهذا الردّ الموحّد: {قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿٥٢﴾ أَتَوَاصَوْا بِهِ}. فتعالوا لأفصّل لكم هذا المكر الخبيث لعلّكم ترشدون فأبيّن لكم هذه الآية وأفصّلها تفصيلاً، ونبدأ أولاً بالبيان الحقّ لسبب قولهم لرُسُل ربّهم: {قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿٥٢﴾ أَتَوَاصَوْا بِهِ}، وذلك لأنّ الشياطين يعلمون بأنّه إذا أيّد الله رُسله بمعجزاتٍ للتصديق بأنّهم حقاً رُسُل الله ربِّ العالمين فإنّ الناس سوف يُصدقونهم فيتّبعونهم فيعبدون الله وحده لا شريك له، فيُحبط الشياطين ويبوءون بالفشل لصدّ الناس عن الصِراط المستقيم ولذلك اخترعوا مكراً خبيثاً حتى تُكذّب الأُمم بمعجزات ربّهم الحقّ التي يُؤيّد بها رُسله مهما كانت فجعلوا لها ضدّاً باطلاً ما أنزل الله به من سلطانٍ، ألا وهو (سحر التخييل) للأشياء على غير واقعها الحقيقي، برغم أنّ هذا المكر ليس له أي حقيقة على الواقع الحقيقي بل مجرد سحر الأعين للتخييل لشيء بأنّه تحوَّل إلى شيءٍ آخر غير ما كان عليه برغم أنّه لم يتحوّل شيء من واقعه! وتمّ تحويله ليس إلّا في حاسة البصر فُيخيّل إلى الأعين باطلٌ حقيقته صفر في الواقع الحقيقي! ولكنّها تكشف سحرهم حاسّة الملمس باليد لهذا الشيء لو كنتم تعلمون! ونضرب لكم على ذلك مثل في قصة موسى وفرعون والسحرة فسوف تجدون قول الأُمم الأُوَل لرُسل ربِّهم هو نفس قول فرعون الأَول لموسى عندما أخبره أنّه رسولٌ من ربِّ العالمين. قال: {قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿٢٣﴾ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ ﴿٢٤﴾ قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿٢٥﴾ قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿٢٦﴾ قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].

    فلماذا حكم فرعون بادئ القصة بأنّ موسى مجنون؟ وذلك بسبب مكر الشياطين يوسوِسون لبعض الأشخاص المصابين بالمسوس فيوسوس له الشيطان في صدره أنّه نبيٌ ورسولٌ من ربّ العالمين حتى يلفت انتباه الناس من حوله لفترةٍ قصيرةٍ ومن ثُمّ يتخبّطه الشيطان من المسّ فيبدأ هذا الشخص المُدّعي النّبوة بالتخبط فتارةً يقول أنّه نبيّ ورسول وتارةً يقول أنّه ابن الله أو أنّه الله! وذلك حتى يحكم الناس عليه بالجنون ويتبيّن لهم بأنّه أصابه مسُّ شيطانٍ رجيمٍ. وهذا مكرٌ خبيثٌ تفعله الشياطين حتى إذا جاء إليهم نبيٌّ ورسولٌ من ربِّ العالمين فيقولون له بادئ الرأي أنّه اعتراه أحد آلهتهم بسوء وهو مسّ شيطانٍ رجيمٍ نظراً لأنّه جعل الآلهة إلهاً واحداً لذلك اعتراه أحد آلهتهم بسوء فأصابه بالجنون وهذا بسبب مكر الشياطين عن طريق بعض الناس الذين يتخبّطونهم فيوسوسون لهم بغير الحقّ ومن ثُمّ يجعلونهم يتخبّطون في كلامهم وتصرفاتهم حتى يحكم عليه الناس بالجنون، وبسبِّب هذا المكر الخبيث تقول الأُمم بادئ الرأي أنّ رسولهم الذي أُرسل إليهم لمجنون وأنّه اعتراهُ أحد آلهتهم بسوءٍ بسبب كُفره بالآلهة ويدعو الناس إلى إلهٍ واحدٍ.

    وكذلك كان ردُّ فرعون على رسول الله موسى عليه الصلاة والسلام برغم أنّه يدعو إلى عبادة الله وحده لا شريك له، وكذلك دعوة جميع الأنبياء والمرسلين إلى كلمة التوحيد لا إله إلا الله وحده لا شريك له ولكنّ الأُمم تحكم بادئ الرأي على رُسُل ربهم بالجنون بسبب مكر الشياطين إلى بعض أصحاب الأمراض النفسية، وذلك المكر كان هو السبب في الحُكم على رُسل الله بادئ الأمر بالجنون، وكذلك تجدون ردُّ فرعون على موسى على دعوته إلى كلمة التوحيد وقال لموسى: {قَالَ فِرْعَوْنُ وَمَا رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿٢٣﴾ قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا ۖ إِن كُنتُم مُّوقِنِينَ ﴿٢٤﴾ قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ ﴿٢٥﴾ قَالَ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿٢٦﴾ قَالَ إِنَّ رَسُولَكُمُ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ ﴿٢٧﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].

    ولكنّ الشياطين قد عملوا حسابهم بأنّ الله قد يؤيّد رُسُله بآيات المعجزات ومن ثُمّ يتبيّن لهم أنّه ليس بمجنونٍ وأنّه حقاً رسولٌ من ربّ العالمين ولذلك أيّده الله بآيات التصديق، فمن ثُمّ عمدت الشياطين إلى تعليم بعض من الناس السّحر أي سِّحر التخييل في حاسة البصر، وهذا النوع من السّحرة لا يُنكرون أنّهم ساحرون بل يقولون للناس أنّهم سحرة فيسترهبونهم ويأتون بسحرٍ عظيمٍ في الإثم ما أنزل الله به من سُلطان! وذلك المكر يكون صداً من الشياطين عن الصِراط المستقيم حتى إذا جاء الرسول بسلطانٍ مُّبينٍ فيقول لهم الناس: "إذاً قد تبيّن لنا بأنّك لست مجنوناً بل ساحرٌ عليم".

    فلنُتابع قصّة موسى وفرعون والسّحرة، وقال موسى عليه الصلاة والسلام لفرعون حين حكم عليه بادئ الأمر بالجنون وتهدَّده وتوعدَّه، وقال موسى: {قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُّبِينٍ ﴿٣٠﴾ قَالَ فَأْتِ بِهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿٣١﴾ فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ ﴿٣٢﴾ وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ ﴿٣٣﴾ قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَـٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].

    فانظروا إلى نجاح المكر الشيطاني في صدّ الأُمم عن اتّباع الصِراط المستقيم، فهنا نجد فرعون حكم على موسى بادئ الأمر بالجنون حتى إذا جاءه موسى بسلطانٍ مُّبينٍ فعندها تغيّرت نظرية فرعون تجاه موسى بأنّه ليس مجنوناً، فانظروا إلى قول فرعون: {قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَـٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿٣٤﴾} صدق الله العظيم؛ ويقصد فرعون بأنّ موسى ليس إلّا ساحرٌ وسوف يأتيه بسحرٍ مثله وهو مكر الشياطين الخبيث حتى لا تُصدّق الأُمم بمعجزات التصديق من الله لرسله الحقّ.

    فلنتابع القصة بتدبرٍ وتمعنٍ: {قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَـٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِيمٌ ﴿٣٤﴾ يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ ﴿٣٥﴾ قَالُوا أَرْجِهْ وَأَخَاهُ وَابْعَثْ فِي الْمَدَائِنِ حَاشِرِينَ ﴿٣٦﴾ يَأْتُوكَ بِكُلِّ سَحَّارٍ عَلِيمٍ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [الشعراء].

    إذاً يا قوم، لولا اختراع سحر التخييل التي تُعلِّمُه الشياطين لبعض الناس إذاً لصدّقت الأُممُ رُسُلَ ربِّهم ولما كذّبوا بآيات التصديق الحقّ ولهداهم الله الصِراط المستقيم، ولكنّ الشيطان أصدقهم ظنّه وقعد لهم بالصِراط المُستقيم فصدّهم عن السبيل باختراع سحر التّخييل والذي ليس له أي حقيقة في الواقع الحقيقي! ولربما يودّ أحدكم أن يقاطعني فيقول: "كيف تقول ليس له أي حقيقة، وقد رأت الناس عصيَّ وحبالَ السّحرة بأنّها ثعابين تسعى برغم أنّها كانت من قبل أن يلقوها ليست إلّا عصيّاً وحبالاً!". ومن ثُمّ نردُّ عليه ونقول: بأنّ جميع العصيّ والحبال التي ألقى بها السّحرة لم تتغيّر من واقعها شيئاً ولم تتحوّل إلى شيءٍ آخر على الإطلاق.

    ولربّما يقاطعني أحدكم فيقول: "وما يدري الناس المجتمعون في يوم الزينة أيُّهم الحقّ؛ هل عصا موسى أم عصيّ وحبال السحرة فجميعها تسعى ثعابين في نظرهم! وكيف للناس أن يعلموا الحقّ من الباطل لكي يفشل مكر الشياطين؟". ومن ثُمّ نردُّ عليهم ونقول قد أفتاكم الله في القُرآن العظيم لو كنتم تتدبّرون بأنّ سحر التخييل ليس له أي حقيقة على الواقع الحقيقي؛ بمعنى أنّ الحبال والعصيّ لم تتغير شيئاً عن واقعها. وقال الله تعالى: {فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ} صدق الله العظيم [الأعراف:116].

    ولربما الجاهلون يقولون بأنّ الله وصف السحر بالعظمة فيقولون على ربِّهم زوراً وبهتاناً عظيماً. وإنّما يقصد الله بقوله: {وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ} صدق الله العظيم؛ أي عظيمٌ في الإثم لأنّه تصديّه للتصديق بآيات الله ومعجزاته تصديقاً لرسله الحقّ فلا يهتدي الناس إلى الصِراط المستقيم، ولكنّ حبال وعصيّ السحرة لم تتغيّر شيئاً في واقعها، فأين العظمة والحبال والعصيّ لم تتحوّل شيئاً؟ وليس إلّا أنّهم سحروا أعين الناس فخُيّل إليهم من سحرهم أنّها تسعى. ومثل سحرهم كمثل سرابٍ بِقِيعةٍ يحسبه الظمآن ماءً حتى إذا جاءه لم يجده شيئاً كما كان يراه بعينه من قبل أن يأتيه، ولو ذهب فرعون أو هامان أو أحد الحاضرين من الناس يوم الزينة فتقدم إلى عصيّ السحرة وحبالهم ويقول: "كلّ واحدٍ منكم يمسك ثعبانه من عنقه". ومن ثُمّ يتقدم فيلمس ثعابين السحرة بيده، وأقسم بالله العلي العظيم بأنّه سوف يجد جميع حبال وعصيّ السحرة بحاسة ملمس اليد بأنّها لم تتغيّر شيئاً بل باقيةً عصياً وحبالاً كواقعها الحقيقي من قبل أن يلقوها، وإنما يُخيّل للناس الحاضرين من سحرهم أنّها تسعى وليس لما يرونه أي حقيقة على الواقع الحقيقي! ويكشف ذلك بحاسّة الملمس بأنّها عصيٌّ وحبالٌ ولم تتغيّر شيئاً في واقعها الحقيقي، ومن ثُمّ يذهب إلى ثعبان موسى ويقول: "يا موسى أمسك ثعبانك بعنقه". ومن ثُمّ يفرك ذيل ثعبان موسى بيده وعندها سوف يجد بأنّ عصاة موسى حقاً قد تحولت إلى ثعبان مبينٍ في حاسة البصر ويصدقه حاسة الملمس باليد ويفركه فإذا هو يُهزّ يده فيتبيّن له أنّه حقّاً لثعبانٌ مُبينٌ فحقّاً على الواقع الحقيقي تحولت من عصا إلى ثعبان من غير أبٍ ولا أمّ بل بكن فيكون من عصا إلى ثعبانٍ مُّبينٍ مُعجزة التصديق من الله ربّ العالمين!

    ولكن للأسف، فإنّ كُفّار قريش حتى لو أنزل الله كتاباً يرونه من السماء نازلاً إلى بين يدي محمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - ومن ثُمّ يذهبون إليه فيلمسون كتاب الله بأيديهم لقالوا: "إنّ هذا لسحرٌ مُّبين"! نظراً لعدم خلفيّتهم عن سحر التّخييل بأنّه ليس إلّا في الخيال البصري ولا ينبغي له أن يكون حقيقة ما تراه العين حقّاً على الواقع الحقيقي وهو سحر. وقال الله تعالى: {وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿٧﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

    وننتقل الآن إلى مكر الشياطين ضدّ المهديّ المنتظَر الحقّ وقد مكروا كثيراً فيوسوِسون لبعضٍ من أصحاب المسوس أن يقول إنّه المهديّ المنتظَر فيشعر في نفسه أنّه المهديّ المنتظَر، وأقسم بالله العلي العظيم لو يذهب أتباعه بهذا المُدّعي إلى شيخٍ يعالج بالقرآن فيقرأ عليه قدر ساعةٍ أو ساعتين بالكثير ليتبيّن لهم أنّ فيه مسّ شيطانٍ رجيمٍ يوسوِس له بغير الحقّ! وأما إذا كان الممسوس لا يُريد إذا كان فيه مسّ أن يتبَيّن لأتباعه فلن ينطق المسّ بلسانه ولكنّهم سوف يعرفون ذلك في وجهه يكاد أن يسطو بالذي يتلو عليه القرآن! وذلك لأنّ المسّ يحترق بالآيات البيّنات التي تُبيّن للناس كلمة التوحيد الحقّ فيحترق منها مسوس الشياطين في الناس، فأمّا الإنسان الممسوس فأنّه لا يحترق بل يتضايق من الذِّكر الحكيم وكأنّه يصّعّد في السماء صدره ضيِّقاً حرجاً لا يكاد أن يتنفس! وأمّا الشياطين التي في الأجساد فتُحرق بالقُرآن العظيم وكأنّه نار. وقال الله تعالى: {وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنكَرَ ۖ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا ۗ قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَٰلِكُمُ ۗ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّـهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ۖ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿٧٢﴾} صدق الله العظيم [الحج].

    وإيّاكم أن تظلموا الممسوسين الذين تؤذيهم الشياطين بلاءً من ربّ العالمين فلا أقصدهم شيئاً، وإن كانت الأعراض واحدة بل أقصد الذين يدّعون المهديّة بغير الحقّ ويريدون أن يضلّوا الناس عن الصِراط المستقيم؛ ولا أقصد الإنسان الممسوس بل الشيطان الذي فيه يريد أن يُضلّه ويُضلّ المسلمين عن الحقّ ومنهم من يُصيبونه بالجنون من بعدِ أن يدّعي المهديّة ومن ثُمّ النبوّة ولربما الربوبيّة، وبعضٌ منهم قد يستمر في دعوته فيقول إنّه المهدي المنتظر.

    ولكن كيف لكم يا معشر المسلمين أن تعرفوا أيّ من هؤلاء المهديين الحقّ المنتظَر خليفة الله على البشر من أهل البيت المُطهّر؟ فتوجد هناك شروط إذا لم يتصف بها هذا الذي يدّعي المهديّة فهو ليس المهديّ المنتظَر الحقّ. ونذكر أهم هذه الشروط وهو أن يزيده الله بسطةً في علم الكتاب على جميع علماء الأُمّة فيؤتيه الله عِلم القرآن كُلّه حتى يُبيّن للناس أسراراً خُفيت في هذا القرآن العظيم وحقائق لطالما قضَّت مضاجع كثيرٍ من الباحثين عن الحقيقة، كمثل إرم ذات العماد التي لم يُخلق مثلها في البلاد وثمود الذين جابوا الصخر بالواد، وكذلك أصحاب الكهف والرقيم من آيات الله عجباً، وكذلك حقيقة يأجوج ومأجوج وأين هم، وكذلك حقيقة سدّ ذي القرنين وكذلك حقيقة المسيح الدجال وكذلك حقيقة الأراضين السبع، فإذا استطاع هذا الذي يدّعي المهديّة أن يُبيّن للناس من القرآن جميع هذه الأسرار والتي لا تزال مجهولة الحقائق لدى جميع علماء الأُمّة شرط أنّ الباحثين عن الحقيقة من بعد البيان لهم يهتموا بالأمر فيبحثوا عن تصديق البيان من القرآن بالتطبيق للتصديق بالعلم والمنطق على الواقع الحقيقي بكل حيلةٍ ووسيلة فإذا وجدوا بيان الأسرار هو الحقّ من ربِّهم بِلا شك أو ريب فقد تبيّن لهم الحقّ الذي يدعو إلى الحقّ ويهدي إلى صِراطٍ ــــــــــ مستقيم إن كانوا يريدون الحقّ، ومن أعرض عن الحقّ يُقيّض الله له شيطاناً فهو له قرين، وإنّهم ليصدّونهم عن السبيل ويحسبون أنّهم مهتدون ولم يجعلهم الله مهديّون، فكيف يصطفيهم الله ثُمّ لا يؤيّدهم بالعلم والسلطان المُّبين؟ بل يجادلون بالوهم والظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً، وكذلك سوف يرى أولو الألباب بأنّ تأويلهم للقرآن معدوم السلطان بل يُأَوِّلون القُرآن حسب هواهم وحسب ما يشتهون وزيّن لهم الشيطان عملهم فصدّهم عن السبيل وذلك لأنّهم اتَّبعوه وأطاعوا أمره بقولهم على الله ما لا يعلمون، وقد حرّم الله عليهم ذلك أن يقولوا على الله ما لا يعلمون وإنّ ذلك من أمر الشيطان وليس من أمر الرحمن. وقال الله تعالى: {وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿١٦٨﴾ إِنَّمَا يَأْمُرُكُم بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿١٦٩﴾} صدق الله العظيم [البقرة].

    وعلّمكم الله في القرآن العظيم بأنّ ذلك من أمر الشيطان، وأنّه حرّم ذلك الرحمن أن يقول عليه الإنسان بالظنّ ما لم يعلم. وقال الله تعالى: {قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ وَالْبَغْيَ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَأَن تُشْرِكُوا بِاللَّـهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَأَن تَقُولُوا عَلَى اللَّـهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٣﴾} صدق العظيم [الأعراف].

    ويا معشر الباحثين عن الحقيقة، ألم يكفِكم من آيات التصديق ما قد بيّنّاه لكم أم أنّكم لم تجدوها حقاً على الواقع الحقيقي؟ إذاً أنا لست المهديّ المنتظَر إذا لم تجدوا آيات التصديق حقاً بالتطبيق على الواقع الحقيقي. وأقسم بالله العلي العظيم لقد بيّنت لكم من آيات الله الكُبرى على الواقع الحقيقي بالعلم والمنطق فبيّنت لكم كيف كان الكون قبل أن يكون وأنتم تعلمون أنّه كان رتقاً كوكباً واحداً، ومن ثُمّ زدناكم علماً وبيّنت لكم أيّ الكواكب كان رتقاً واحداً وأنّه كان رتقاً واحداً في كوكبكم الذي تعيشون فيه والذي رمزه الماء في القرآن العظيم، ومن ثُمّ بيّنت لكم أنّ كوكبكم ليس من عدد الرقم سبعة للأراضين السبع وذلك لأنّه هو الكوكب الأُم الذي انفتق منه هذا الكون العظيم، ومن ثُمّ بيّنتُ لكم بأنّ الأراضين السبع توجد طباقاً من تحت أرضكم في الفضاء؛ سبعاً طباقاً، وتمّ التطبيق للتصديق فلم يُحدث لكم ذكرا.

    ومن ثم بيّنت لكم: {وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿١٠﴾ فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ ﴿١١﴾ وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ ﴿١٢﴾ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿١٣﴾} صدق الله العظيم [الرحمن]، وأنّها لتوجد تحت أقدامكم يسكنها الشيطان المسيح الدجال هو وقبيله منكم، فيرونكم من حيث لا ترونهم وهم لكم يمكرون وللمهديّ المنتظَر ينتظرون لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ؛ بل يُعدُّ جيشاً كبيراً من نسل أُناسٍ منكم ليواجه به عدوّه اللدود المهديّ المنتظَر، وإنَّا فوقهم قاهرون وجند الله لهم المنصورون ولهم الغالبون، وكان حقاً على الله أن ينصر الناصر لمحمدٍ رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - الإمام ناصر محمد اليماني والذي جعل الله في اسمه خبره وعنوان أمره (ناصر محمد)، وذلك لأنّه لم يجعله الله نبيّاً ولا رسولاً بل إمام عدلٍ وذو قول فصلٍ وما هو بالهزل، فلا يجادلني عالِمٌ من القرآن إلّا غلبته بالحقّ؛ بل لا أتحدَّى بالبيان اللفظي فحسب بل تحدٍّ بآيات التصديق للتطبيق على الواقع؛ هل حقاً البيان لأسرار القرآن الذي بيّنها ناصر اليماني تجدونها حقاً على الواقع؟

    ويا قوم! كم بيّنت لكم من آيات الله على الواقع الحقيقي، فعمد الأذكياء منكم إلى الأخطاء اللغوية فجعلوها حُجّةً عليّ؛ بل هي حُجّتي عليهم إذ كيف أُبيّن القُرآن البيان الحقّ فيجدونه الحقّ على الواقع الحقيقي وهم لم يعلموه من قبل رغم تفوّقهم علينا بالغُنّة والقلقلة وليست لديهم أخطاءٌ لغويةٌ ولكنّهم لم يستطيعوا معرفة ما عَلِمَه صاحب الأخطاء اللغوية! فيقول أولو الألباب منكم: "إنّه حقاً يتلقّى القُرآن بالتفهيم من ربّ العالمين برغم أنّه ليس بارعاً في النحو والإملاء ولكنّه استطاع أن يأتي بالبيان الحقّ للقرآن من نفس القرآن بإلهامٍ من لدن حكيمٍ عليمٍ". فيعلمون أنّ تلك مُعجزةٌ لي وحُجّةٌ لي وليست حُجّةً عليّ كما يظن الذين جعل الله فتنتهم الأخطاء اللغوية فاشمأزَّت قلوبهم فعموا عن البصيرة للبيان وجعلوا جُلّ تركيزهم على الأخطاء اللغوية! ومنهم من يشمئز قلبه فلا يُكمل قِراءة البيان إلى آخره وكان سبب فتنته هو الأخطاء اللغوية. ومن ثُمّ نقول لهم: يا قوم اتّقوا الله وانظروا هل لديّ خطأ في البيان للقرآن؟ فتلك هي الحُجّة علينا لو كنتم تعقلون.

    أما ما دام ناصر اليماني أتاكم بالبيان الحقّ للقرآن فلن تُعيبه الأخطاء اللغوية بل هي معجزةٌ له إذ كيف يأتي بالبيان المنطقي خيراً منكم وأحسن تفسيراً برغم تفوقكم عليه في النحو والإملاء؟ إذاً يا قوم إنّي لم أعلّم بالبيان نظراً لبراعتي في اللغة العربية بل بالتفهيم من لدن حكيمٍ عليم، أفلا تعقلون؟

    ولسوف نزيدكم بالبيان الحقّ من القرآن عن موقع إِرَم ذات العماد التي لم يُخلق مثلها في البلاد وثمود الذين جابوا الصخر بالواد، وأنّ موقعهم في منطقة الربع الخالي بالجزيرة العربية وليس كما تظنّون بأنّ مواقع ثمود هي الجبال المنحوتة؛ بل أجد قصورهم في وسط الربع الخالي في موقع الرجفة لكويكب العذاب، وأما قُرى قوم عادٍ فسوف تجدونها كالرّميم في ظاهرها؛ بمعنى أنّها تُغطيها الكُثبان الرملية من جرَّاء الريح العقيم والتي لم تبلغ درجة سرعتها ريحٌ على وجه الأرض منذ أن سكنها الإنسان.

    ويا معشر الباحثين عن الحقيقة إنّي لن أُكلّمكم من غير كتاب الله ربِّ العالمين وأُفصّل لكم تفصيلاً، فهل أنتم به مؤمنون؟ ونبدأ بقوم (عاد)، وقال تعالى في القُرآن العظيم بأنّ قُراهم ممتدةٌ بين قُرى سبأ وقُرى مكة المكرمة. وقال الله تعالى: {وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ ۖ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [سبأ].

    فأما قرى سبأ فهي في مأرب كما تعلمون بأنّ الله أرسل عليهم سيل العَرِم لوادي (ذنه) وكبس منازلهم باطن الأرض ما كان قوياً منها وبعضها أخذها في طريقه، وأما قرى عادٍ فهي في المنطقة الوسط بين قرى مكة المكرمة وقرى سبأ مأرب، بمعنى أنّهم في منطقة الربع الخالي.

    ولربما يودُّ أحدكم أن يقاطعني فيقول: "وكيف يعيشون في الصحراء بلا ماء؟". ومن ثُمّ نردُّ عليه: إنّي أجد في القرآن بأنّه يوجد في أجزاءٍ من الربع الخالي حياةً طيّبةً وجناتٍ وعيون وبئرٍ معطّلةٍ فلا تُستخدم وقصرٍ مُّشيدٍ فلا يسكن فيه أحد. تصديقاً لقول الله تعالى: {فَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِيدٍ ﴿٤٥﴾} صدق الله العظيم [الحج].

    فأمّا الخاويات على عروشها فهي قُرى قوم ثمود، وأمّا البئر المعطّلة والقصر المشيد فهي قُرى إرمَ ذات العماد التي لم يُخلق مثلها في البلاد، وقال الله تعالى: {ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْقُرَىٰ نَقُصُّهُ عَلَيْكَ ۖ مِنْهَا قَائِمٌ وَحَصِيدٌ ﴿١٠٠﴾} صدق الله العظيم [هود].

    فأما القائم والذي لا يزال قائماً فهي قرى إرم العُظمى قائمةٌ تحت الكثبان الرملية لو كنتم تعلمون، وأما الحصيد فهي قرى ثمود وهي في نفس الربع الخالي في موقع الرجفة لكويكب العذاب والذي ضرب منطقة الربع الخالي قبل ما يقارب سبعة وعشرون ألف سنة، وهم قبيل أصحاب الرّس قرية الرّسُل الثلاثة أصحاب الكهف والذين يسمّونها حِمّة ذياب ابن غانم، واسمها الحالي حِمّة كلاب. ولا أُريد الخروج عن الموضوع فقد بيّنا قرية أصحاب الرّس والكهف والرقيم ولكنّ أكثركم يجهلون، والذين عثروا على الخبر لا يبحثون عن الحقّ هل يجدونه حقاً على الواقع أم أنّ ناصر اليماني يقول على الله ما لا يعلم؟ والكذب حباله قصيرة، يا قوم أليس فيكم رجل رشيد؟

    ونعود لقرى عادٍ وثمود، فأمّا عادٌ فأهلكهم الله كما تعلمون بالريح العقيم، ومعنى قول الله العقيم بمعنى أنّها لم تكن كمثلها ريح في سرعتها في تاريخ البشرية أجمعين ولذلك تُسمى الريح العقيم، أي الوحيدة في رقم السرعة الرهيبة وأي شيء يواجهها فإذا لم تحمله فتجعله كالرميم، ومعنى قوله كالرّميم بمعنى أنّه قد يمرّ أحدكم جنب ذلك الشيء فيحسبه رميم وهو أحد قصور إرمَ ذات العماد التي لم يخلق مثلها في البلاد، وتوجد تحت الكثبان الرملية في منطقة الماء بالربع الخالي وكانت مروجاً وأنهاراً لو كنتم تعلمون، وسوف تعود قريباً جداً مروجاً وأنهاراً إن يشاء الله، فتحِلّ الرجفة قريباً من دياركم في الربع الخالي حتى يأتي الله بأمره فتطيعون أمر المهديّ المُنتظَر. وقد أصابت الرّجفة الربع الخالي قبل ما يقارب سبعة وعشرين ألف سنة؛ أهلك الله بالرجفة قوم ثمودٍ فضربهم كويكب وهو ما تسمونه بالنيزك ولكنّه ضخمٌ طاغيةٌ، ويسمى طاغية لأنّه أتى من خارج الأرض فاخترق غلافها الجوي فوقع على قوم ثمود في منطقتهم بالربع الخالي المأهول بالحياة والماء، وقال الله تعالى: {فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [العنكبوت]. ولكنّي أرى موقع الرجفة في منطقة في الربع الخالي بعيدة جداً من الجبال وذلك لأنّ الله قال عنهم: {وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿٩﴾} صدق الله العظيم [الفجر]؛ بمعنى أنّهم بعيدون عن الجبال والصخور ولكنّهم نحتوا الجبال وقطعوا منها صخوراً كُبرى ومن ثُمّ يحضرونها إلى واحتهم بالواد بالربع الخالي، وسوف تجدون حطامها في موقع الرجفة أو على مقربةٍ من موقع الرجفة ليخسف الله بديارهم الأرض.

    ولربما يودُّ أحدكم أن يقاطعني فيقول: "مهلاً مهلاً، لقد كانت مساكن عاد وثمود يعرفها كُفّار قريش، لذلك قال الله تعالى: {وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَاكِنِهِمْ} صدق الله العظيم [العنكبوت:38]". ومن ثُمّ نردُّ عليه فنقول: إنه لا ينبغي أن يكون هنالك تناقضٌ في القُرآن! فقد أخبر القُرآن بأنّ محمداً رسول الله وقومه لا يرون لهم من باقية ولا أثر ولا آثار، لذلك قال الله تعالى: {فَهَلْ تَرَىٰ لَهُم مِّن بَاقِيَةٍ ﴿٨﴾} صدق الله العظيم [الحاقة].

    {وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَاكِنِهِمْ} صدق الله العظيم، وأقسم بالله العظيم أنّه يقصد بوش الأصغر وأوليائه وقد أحاطه الله عن طريق الأقمار بمساكن عادٍ وثمود وتبيّن لهم كيف فعل الله بهم لذلك ينطق القرآن بالتهديد والوعيد المُوجّه للمفسدين في الأرض اليوم من بعد القسم للتصديق بالعذاب بحدوث أشراط الساعة الكبرى كما سبق وأن بيّنّا لكم من قبل. وقال الله تعالى: {وَالْفَجْرِ ﴿١﴾ وَلَيَالٍ عَشْرٍ ﴿٢﴾ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿٣﴾ وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ ﴿٤﴾ هَلْ فِي ذَٰلِكَ قَسَمٌ لِّذِي حِجْرٍ ﴿٥﴾ أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ ﴿٦﴾ إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿٧﴾ الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ ﴿٨﴾ وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿٩﴾ وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ ﴿١٠﴾ الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ ﴿١١﴾ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ ﴿١٢﴾ فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿١٣﴾ إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿١٤﴾} صدق الله العظيم [الفجر].

    وأما وصف أجسام قوم عادٍ وثمود فضخامتها تشبه أجسام أصحاب الكهف، وذلك لأنّ أصحاب الكهف على مقربةٍ منهم في الزمن فهم من بعد عادٍ وثمود فكذلك أجساد عادٍ وثمود ضخمة فقد وصفها لكم القرآن في ضخامتها بأنّهم عمالقة فيكون أطولكم إلى جانب أحدهم كمثل طفل يمشي إلى جانب أطول رجل فيكم، وتستنبطون ذلك من خلال قول الله تعالى: {كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ} صدق الله العظيم [القمر:20].

    فهل تعلمون ما هو أعجاز النخل؟ وهو ساق النخلة الطويل إذا انقعر من الأرض فخوى على الأرض ساقطاً. وبيّن لكم التشبيه الحقّ كذلك في قول الله تعالى: {فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ} صدق الله العظيم [الحاقة:7].

    وإنّما يا قوم يشرح لكم القرآن العظيم ضخامة هؤلاء القوم في قوله تعالى: {فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَىٰ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ} صدق الله العظيم. وكذلك قوله تعالى: {كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُّنقَعِرٍ} صدق الله العظيم، وذلك لأنّ طولهم يشبه طول أعجاز النخل، والقرآن دقيق في وصفه فلا بد أنّ طولهم كطول جذوع النخل، فليستقِم أحدكم إلى جانب جذع نخلةٍ وسوف يجد الفرق بيننا وبينهم كالفرق بيننا وبين طول جذوع النخل العملاق فهل أنتم مصدِّقون، وتبحثون عن الحقائق على الواقع الحقيقي بكل حيلةٍ ووسيلة كل منكم على قدر جهده وحيلته؟ وإن أردتم الأحياء النائمين فاذهبوا الأقمر بمحافظة ذمار شرقي حورور فتجدون أصحاب الكهف في قرية الأقمر لتعلموا حقيقة قول الله تعالى: {لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا} صدق الله العظيم [الكهف:18]. فتعلمون إنّما الفرار من التفاجؤ لأجساد بشرٍ عمالقة لم يُرَ مثلهم قط ويرى أحدكم نفسه حقيراً صغيراً إليهم. وأقسم بالله العليّ العظيم لا أنطق لكم بغير الحقّ، فهل تؤمنون بالقُرآن العظيم؟ فلا نزال ندّخر آياتٍ كثيرة للمُمترين فنلجمهم بالحقّ إلجاماً.

    وأرجو من الله أن يُجازي ابن عمر عنّي بخير الجزاء بأفضل ما جزى به عباده الصالحون وذلك أنّه حقاً رجُلٌ يسعى للتطبيق للتصديق على الواقع الحقيقي ليقول للناس يا قوم اتّبعوا المهدي المنتظَر الذي يُخاطبكم بالبيان الحق للقُرآن تجدونه حقّاً على الواقع الحقيقي، وهو على ذلك من الشاهدين، فلا أُثني عليه إلّا وأنا أعلم أنّه يستحق الثناء وأعلم أنّه لا يريد مني جزاءً ولا شكوراً بل يُريد حُبّ الله وقُربه ورضوان نفسه وأنا على ذلك من الشاهدين رضي الله عنه وأرضاه وشفاه وعافاه إنّ ربّي سميع الدعاء فلا ييأس من رحمة الله إلّا القانطون، وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربِّ العالمين.

    ويا قوم ما خطبكم تنبذون كتاب الله وراء ظهوركم وتعمدون إلى الروايات؟ فمنها ما هو صحيحٌ وأكثرها ما أنزل الله به من سلطان؛ بل وتستمسكون بها وكأنَّ الله وعدكم بحفظها من التحريف كما وعدكم بحفظ القُرآن العظيم! فلماذا تذرون كتاب الله المحفوظ من التحريف وتتمسّكون برواياتٍ تحتمل الصح والخطأ؟ فما كان منها موافقاً للبيان الحقّ للقرآن فهو حقّ، وما خالف القرآن من السّنّة فهو باطلٌ ولم ينطق به محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - الناطق بالبيان الحقّ للقُرآن العظيم، فكيف أُجادلكم بالقرآن ومن ثُمّ يأتي أحدكم يهذهذ لي بروايات وأحاديث؟ برغم إنّكم تعلمون أنّ منها الموضوع ومنها المدرج فيه زيادة عن الحقّ ومنها ما هو حقّ نطق به الذي لا ينطق عن الهوى، وأنا لا أنكر سُنَّة مُحمد رسول الله الحقّ ولكنّي لا أبدأ بالثانية ومن ثُمّ أعود للأولى، فكيف تبدأون بالسُنَّة من قبل الكتاب؟ بل عليكم أولاً البحث في كتاب الله عن ضالّتكم فإذا لم تجدوها فاذهبوا للسنة من بعد القرآن، وكذلك لا أريد أن أجادلكم بالروايات والأحاديث وذلك لأنّّي لم أجد في القرآن العظيم بأنّ الله وعدكم بحفظ أحاديث النبيّ عليه الصلاة والسلام. وقال الله تعالى: {وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّـهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّـهِ وَكِيلًا ﴿٨١﴾} صدق الله العظيم [النساء].

    إذاً يا قوم إنّي أخاطبكم بالمضمون من التحريف ليكون حُجّتي عليكم أو حُجّتكم عليّ أفلا تعقلون؟ ما لم؛ فلماذا حفظه الله من التحريف إلّا لكي لا يكون لكم حُجّة بين يدي الله بأنّكم ضلَلْتم عن الصِراط المستقيم نظراً لتحريف القرآن، ولذلك حفظه الله حتى لا تكون لكم الحُجّة، بل الحُجّة لله ولرسوله وللمهديّ المنتظَر.

    وسلامٌ على المرسَلين، والحمدُ لله ربِّ العالمين..
    المهدي المنتظَر الحقّ؛ الإمام ناصر محمد اليماني.
    ______________



    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 24-12-2017, 12:13 PM
  2. مشاركات: 3
    آخر مشاركة: 22-12-2017, 05:38 PM
  3. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 12-07-2016, 01:30 PM
  4. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 16-11-2014, 08:36 PM
  5. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 31-08-2014, 09:52 PM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •