الموضوع: {هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (۲۹)}صدق الله العظیم

النتائج 1 إلى 3 من 3
  1. افتراضي {هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (۲۹)}صدق الله العظیم

    - 1 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    17 - ذی القعدة - 1430 هـ
    05 - 11 - 2009 مـ

    ۱۴-ابان-۱۳۸۸ه.ش.
    11:52 بعد از ظهر
    ـــــــــــــــــــــ


    {هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (۲۹)}صدق الله العظیم..



    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    خداوند تعالی می‌فرماید:

    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‎﴿٥٢﴾‏}صدق الله العظيم [الحج]
    قبلا این آیه را برای‌تان بیان کرده‌ایم و حال با بیان حق فرموده خداوند تعالی به دانش شما می‌افزاییم:
    {فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم.
    وبیان حق در مورد "نسخ"، نسخ یعنی خداوند سبحان به ملایکه‌ای که مسئول ثبت اعمال هستند وحی می‌کند وسوسه‌ای که در نفس انسان رخ می‌دهد بنویسند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ} صدق الله العظيم [البقرة:۲۸۴].

    و برای همین ملایکه موکل؛ حقّ را طبق نسخه اصل می‌نویسند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (۲۹)}صدق الله العظیم.[الجاثیة].
    وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    برادر یقین کنندگان به ایات کتاب مبین؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 4143 من موضوع هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ..


    - 1 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    17 - 11 - 1430 هـ
    05 - 11 - 2009 مـ
    11:52 مساءً
    ـــــــــــــــــــــ



    هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..

    قال الله تعالى:
    {وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نبيّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الحج:52]. وسبق بيان هذه الآية وإنّما نزيدكم بالبيان الحقّ لقول الله تعالى: {فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم.

    والبيان الحقّ للنسخ هو أنّه سبحانه يوحي إلى ملائكته بكتابة ما وسوست به نفس الإنسان. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ} صدق الله العظيم [البقرة:284].

    ولذلك؛ الموكَّلون يكتبون الحقّ نسخةً طِبْقَ الأصل. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [الجاثية:29].

    وسلامٌ على المُرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخو الموقنين بآيات الكتاب المبين؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    ____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  2. افتراضي { هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ } صدق الله العظيم

    -2-

    { هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ }
    صدق الله العظيم


    اقتباس المشاركة 231236 من موضوع سلسله پاسخ های صاحب علم کتاب به "حبیب الحبیب"درباره فرشتگان خداوند رقیب و عتید و فرشتگان مرگ(ملک الموت)

    - 8 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    11 - 09 - 1430 هـ
    31 - 08 - 2009 مـ
    12:23 صـباحاً
    ـــــــــــــــــــــ

    روایت کذبی که برخلاف تعداد کثیری از آیات محکم و ام الکتاب است...

    اقتباس المشاركة :
    الملك سليمان وملك الموت
    السلام عليكم ورحمة الله وبركاته وصلي وبارك على سيدنا محمد صلى الله عليه وسلم وعلى كافة الصالحين..
    از یکی از مشایخ روایتی خواندم و دراینترنت هم آن را پیدا کردم که درآن از ملک سلیمان و ملک الموت سخن گفته شده است . نسبت به آن کنجکاو شده و سوالات دیگری برایم مطرح شد و روایت از این قرار است

    چیزهایی مسّخر ملک سلیمان شده بود که به کس دیگری عطا نشد؛ از ملک و قدرت و... انس و جن و باد و پرندگان و حیوانات تحت امرش بودند و أوامر او را اجرا می‌کردند. ایشان علیه السلام مجلسی داشتند که همه را در آن احضار می‌کردند و از جمله این حاضران ملک الموت عزراییل بود. او به مثابه دوست ملک سلیمان بود و مرتب به سلیمان خبر می‌داد که در آن روز جان چه کسانی را گرفته است و داستان‌شان را برای سلیمان تعریف می‌کرد. نبی سلیمان از او سؤآل کرد؛ سخت‌ترین باری که برای گرفتن جان کسی در کنارش بودی کدام بود. گفت زمانی که در صحرا روح زنی را می‌گرفتم و او زایمان کرده و کسی درکنارش نبود. صحنه طفل صغیر در وسط صحرا که می بایست روح مادرش را می گرفتم برایم حزین بود چون کس دیگری در آن صحرا نبود. ملک الموت ادامه داد که سال‌ها گذشت و من به فرمان داده شد تا جان یکی از پادشاهان را بگیرم. او در میان سپاهیانش بود. دیدم پادشاه؛ همان کودک کوچکی بود که در زمان مرگ مادرش در صحرا تنها مانده بود و خداوند عزوجل مقرر نموده بود تا زنده بماند وپادشاه شود.وقتی خداوند به ملک عزراییل فرمان داد تا جان نبی‌ خود سليمان عليه السلام را بگیرد؛ ملک الموت به مکانی رفت و ملک سلیمان را یافت که در محلی بود که مشرف بر محل کار انس و جن بود و سلیمان به عصای خود تکیه داشت. وقتی ملک الموت سراغ ملک سلیمان رفت؛ سلیمان از دیدن او درآن مکان و زمان تعجب کرد. او ملک الموت را درمجالس خود ووقتی کنارش می‌نشست می‌دید. ملک الموت دور و بر نبی الله سلیمان می‌گشت و حیا می‌کرد جلو برود تا روحش را بگیرد او نبی خدا و دوست و هم‌نشینش بود. نبی الله سلیمان احساس کرد که ملک الموت برای گرفتن روحش آمده است. پس به او گفت نزدیک شووازاجرای فرمان خدا؛ حیا مکن. ملک الموت جلو رفت و روحش را گرفت و نبی سلیمان علیه السلام وفات یافت درحالی که به عصایش تکیه داشت و انس و جن از مرگ او باخبر نشدند مگر بعد از اینکه موریانه چوب عصا را خورد و نبی علیه السلام افتاد و این موقع بود که جنیان متوجه شدند چیزی ازغیب نمی‌دانند مگر آنچه که خدا بخواهد بدانند.
    سؤال من از امام وانصار این است که آیا این روایت صحیح است یا در آن مبالغه شده؟
    و اگر به اذن خدا ملک الموت مسّخر سلیمان بود؛ این یعنی برخی از ملایکه هم مسّخر سید ما سلیمان بودند؟
    آیا آن فتنه شدیدی که سلیمان گرفتارش شد این بود؟ آن فتنه چه بود و چه مدت طول کشید؟
    وكل عام وانتم بخير والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
    انتهى الاقتباس

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    برادرگرامی؛ سلام خدا بر شما وهمه انصار وپیشگام برگزیده و تمام مسلمانان باد. به حق برایت فتوا می‌دهم که خداوند برای این روایت برهانی نازل نفرموده است چون ملک الموتی که موکل گرفتن جان انسان‌هاست؛ یک فرشته نیست؛ بلکه فرشته مرگ موکل صالحان؛ ملک رقیب است. هر انسان صالحی یک ملک رقیب دارد که مسؤل اوست و به امر خداوند روح او را به راحتی و آسانی می‌گیرد و ملک عتید به او کمک می‌کند؛ ولی فرشته‌ای که جان صالحان را به راحتی و آسانی می‌گیرد ملک الموت رقیب است و هر انسان صالح فرشته‌ای به نام رقیب دارد که نماینده اهالی بهشت است. ولی فرشته‌ای که موکل بر کافران و مفسدان بوده و مأمور گرفتن جان آنهاست؛ ملک عتید است. هر انسان اهل آتشی ملک الموتی دارد که نامش عتید است و او نماینده آتش است ؛ این دو ملک هم چنین موظف به ثبت اعمال خیر و شرّ انسان هستند. تکلیف آنها در تمام طول حیات انسان ثبت اعمال است ودر زمان مقدر شده برای مرگ؛ گرفتن روح او با سختی و یا آسانی هم وظیفه آنان است که در زمان مقدر شده در کتاب مسطور انجام می‌شودد. آن دو بعد از مرگ انسان هم از او جدا نمی‌شوند؛ بلکه بعد از مرگ هم همراه انسان هستند تا او-انسان بدکار- را به آتش جهنم بیفکنند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمْ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لا يُفَرِّطُونَ (۶۱)} صدق الله العظيم [الأنعام].
    اگر فرد از اهالی آتش باشد؛ ملک عتید او را به جلو رانده و ملک رقیب به عنوان شاهد حاضر خواهد بود و در پیشگاه خداوند به حق شهادت می‌دهد که اعمال سوء ثبت شده توسط ملک عتید چیزی بیش از اعمالی که او شاهد آن بوده ؛ نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (16) إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ (17) مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (18) وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ (19) وَنُفِخَ فِى الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ (20) وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ (21) لَقَدْ كُنتَ فِى غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ (22) وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ (23) أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ (24) مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ (25) الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ (26) قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِنْ كَانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ (27) قَالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ (28) مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلامٍ لِلْعَبِيدِ (29) يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلْ امْتَلأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ (30)} صدق الله العظيم [ق].
    از خلال همین آیات است که بیان حق این فرموده خداوند تعالی را درک می‌کنیم:
    {وَهُمْ لا يُفَرِّطُونَ (61)} صدق الله العظيم،
    یعنی بعد از مرگ انسان؛ این دو فرشته او را ترک نمی‌کنند؛ تا فرد کافر را به عذاب شدید بیفکنند و برای همین می‌بینید که به این فرشته‌ها یعنی رقیب و عتید فرمان داده می‌شود: ،
    {أَلْقِيَا} و همین طور{فَأَلْقِيَاهُ}. پس روشن می‌شود فرشتگانی که حفظ کننده-ثبت کننده- اعمال هستند یعنی رقیب و عتید، همان فرشتگان مرگند و یکی از آنها نماینده بهشت و دیگری نماینده آتش است و بعد از مرگ هم انسان را ترک نمی‌کنند تا او را به آتش جهنم بیفکنند و تا روز رستاخیز مأموریت‌شان را ترک نمی‌کنند تا او را به عذاب شدیدی که برایش مقرر شده بیندازند. سزاوار و شایسته نیست که جان تمام انسان‌ها توسط یک فرشته‌ی مرگ گرفته شود؛ یک مخلوق نمی‌تواند به ارواح تمام انسان‌ها احاطه داشته و در آن واحد در اینجا و آنجا روح آنها را بگیرد؛ این مخالف عقل ومنطق است؛ چون این تنها خداوند یگانه است که علم و قدرتش در آن واحد دربرگیرنده همه چیز است؛ اما مخلوقین؛ خدا برای هیچ کسی دو قلب در سینه‌ نگذاشته است.
    ممکن است کسی بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید: اما خداوند تعالی می‌فرماید:
    "
    {قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ} صدق الله العظيم [السجدة:11]"
    در جواب می‌گوییم ولی یک فرشته مرگ برای تمام انسان‌ها وجود ندارد؛ بلکه هر انسانی یک فرشته دارد؛ روح کافر به سختی توسط ملک عتید که مأمور خود اوست وروح انسان صالح توسط ملک رقیب که موکل آن انسان است گرفته می‌شود. فرشتگان مرگ حین گرفتن جان کافران؛ آنها را می‌زنند تا روح‌شان خارج شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ} صدق الله العظيم [الأنفال:50].
    پس برای ما روشن شد که آنها دوفرشته هستند نه بیشتر و نامشان عتید و رقیب است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {أَلْقِيَا فِى جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ (24) مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُّرِيبٍ (25) الَّذِى جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَفَأَلْقِيَاهُ فِى الْعَذَابِ الشَّدِيدِ (26)} صدق الله العظيم.
    پس برایتان روشن شد؛ این روایت باطل و دروغ است و خداوند برهانی برای آن نازل نفرموده است و این که گمان می‌کردند ملک الموت تنها یک فرشته به نام عزراییل است که جان‌ها را می‌گیرد باعث کشف شدن افترائشان شد . برای همین دروغ ناحقی را پایه ریختند و برای همین هم با قرآن اختلاف زیادی دارد.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
    أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 90284 من موضوع رد صاحب علم الكتاب إلى حبيب الحبيب بالبيان الحقّ لا ريب فيه: { مَّا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَ‌قِيبٌ عَتِيدٌ } ..



    - 8 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    11 - 09 - 1430 هـ
    31 - 08 - 2009 مـ
    12:23 صـباحاً
    ـــــــــــــــــــــ


    روايةٌ كاذبةٌ مخالفةٌ لكثير من الآيات المحكمات هُنَّ أمّ الكتاب ..

    اقتباس المشاركة :
    الملك سليمان وملك الموت
    السلام عليكم ورحمة الله وبركاته وصلي وبارك على سيدنا محمد صلى الله عليه وسلم وعلى كافة الصالحين..
    قرأت رواية عن احد المشايخ وايضا وجدتها في النت تتكلم عن الملك سليمان وملك الموت اثارت اهتمامي وفضولي باسئلة اخرى والرواية كما يلي:
    لقد سخر للنبي سليمان مالم يسخر لغيره من ملك و سلطان ولقد كانت الإنس و الجن و الريح و الطيور و الحيوانات تأتمر بأمره و تنفذه وكان مجلسه عليه السلام يحضره الجميع ومن ضمنهم ملك الموت عزرائيل وكان بمثابة الصديق للنبي سليمان و كان دائم يخبر النبي سليمان عن من أنتزع أرواحهم اليوم ويخبره قصصهم و لقد سئل نبي الله سليمان عليه السلام ملك الموت عن أصعب موقف مر عليه وهو ينزع روح إنسان فقال أصعب موقف حينما أمرت بنزع روح أمرأه في الصحراء حان أجلها ولقد كانت قد ولدت للتو ولم يكن أحد معها وهي في الصحراء فكان منظر الطفل الصغير الذي سوف أنتزع روح أمه محزناً حيث سيكون لوحده في هذه الصحراء , ويكمل ملك الموت قوله بان مرت السنين و أمر بنزع روح أحد الملوك وهو في وسط جنده و لقد كان ذلك الملك الطفل الصغير الذي توفت أمه وهو وليد وحيد في الصحراء حيث ان الله عز وجل كتب له أن يعيش و يصبح ملك . و عندما أمر الله ملك الموت بأخذ روح نبيه سليمان عليه السلام ذهب ملك الموت إلى مكان تواجد النبي سليمان حيث كان حينها واقف يشرف على الإنس و الجن وهم يعملون متكىء على عصاه فإذا بملك الموت يأتي إلى النبي سليمان حيث أستغرب عليه السلام حضور ملك الموت إلى هذا المكان وفي هذا الوقت حيث تعود على زيارته فقط في مجلسه عندما يجلس به , فلاحظ أن ملك الموت يجول ويدور حول نبي الله سليمان مستحي من أن يقدم أليه لينزع روحه وهو نبي الله وصديقه الذي يجالسه فأحس نبي الله سليمان أن ملك الموت لم يحضر ألا من اجل أن يستلم روحه فقال له أقترب و لا تستحي من أمر أمرك به الله فتقدم ملك ونزع روحه عليه السلام فمات وهو واقف متكىء على عصاه ولم يدل الإنس و الجن على موته إلا لما وقع بعد أن أكلت حشرة الخشب أطراف العصي فوقع عليه السلام وعلم حينها الجن أن ليس لهم من علم الغيب ألا ما أراد الله أن يعلموه.
    سؤالي للإمام والأنصار:
    هل الرواية صحيحة أم فيها مبالغة؟
    إذا كان ملك الموت مسخراً لسيدنا سليمان بإذن الله هل يعني بعض الملائكة مسخرين لسيدنا سليمان؟
    هل كانت فتنة سيدنا سليمان شديدة عليه؟ وماهى فتنته؟ وماهي مدة الفتنة؟
    وكل عام وانتم بخير والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته
    انتهى الاقتباس

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخي الكريم، سلامُ الله عليكم وعلى كافة الأنصار السابقين الأخيار وجميع المسلمين، وأفتيك بالحقّ أنّ هذه الرواية ما أنزل الله بها من سُلطانٍ نظراً لأنّ ملك الموت الموكل بالصالحين ليس واحداً بل هو رقيبٌ، وكل إنسان صالح لديه ملك الموت رقيبٌ موكل به عند أمر الله بنشط روحه ويقوم الملك عتيد بمساعدته ولكن الموكل بنشط أرواح الصالحين هو ملك الموت رقيب، وكُلّ إنسان صالح لديه ملك يُسمى رقيب وهو مندوب لأهل الجنة وأما الكافرون والمفسدون فموكل بنزع أرواحهم الملك عتيد وهو الموكل بهم، وكل إنسانٍ من أهل النار له ملك الموت اسمه عتيد وهو مندوب النار وكذلك مُكلفون بحفظ أعمالهم خيرها وشرها فتم تكليفهم مع الإنسان طيلة حياته حتى يأتي قدره ثم يوَّكَلون بنزع أو نشط روحه في قدره المقدور في الكتاب المسطور وهم لا يفرّطون فيه فيتركونه من بعد موته بل موكلون به حتى بعد موته حتي يلقيا به في نار جهنم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمْ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لا يُفَرِّطُونَ (61)} صدق الله العظيم [الأنعام].

    وإذا كان من أهل النار فيسوقه الملك عتيد والملك رقيب يكون شاهداً بالحقّ فيلقي شهادته بين يدي الله أنّ الملك عتيد لم يكتب من السوء إلا بما شهد به من أعمال السوء. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (16) إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ (17) مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ (18) وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ (19) وَنُفِخَ فِى الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ (20) وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ (21) لَقَدْ كُنتَ فِى غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ (22) وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ (23) أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ (24) مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ (25) الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ (26) قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِنْ كَانَ فِي ضَلالٍ بَعِيدٍ (27) قَالَ لا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ (28) مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلامٍ لِلْعَبِيدِ (29) يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلْ امْتَلأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ (30)} صدق الله العظيم [ق].

    ومن خلال هذه الآيات نفهم البيان الحقّ من قول الله تعالى:
    {وَهُمْ لا يُفَرِّطُونَ (61)} صدق الله العظيم، أي لا يتركونه من بعد موته حتى يُلقياه في العذاب الشديد ولذلك تجدون الأمر صادر على الملكين رقيب وعتيد،{أَلْقِيَا} وكذلك {فَأَلْقِيَاهُ} فتبين إن حفظة الأعمال هم رقيب وعتيد وهم أنفسهم ملائكة الموت أحدهم مندوب الجنة والآخر مندوب النار وكذلك لا يفرّطون به من بعد موته حتى يُلقياه في نار جهنم فلا يُخلوا مسؤوليتهم إلى يوم البعث فيلقياه في العذاب الشديد، فلا ينبغي أن يتوفى الناس ملك موتٍ واحدٍ لهم جميعاً، فلا ينبغي لمخلوقٍ أن يحيط بأرواح البشر جميعاً فيتوفاهم هنا وهناك في آنٍ واحدٍ فهذا مخالفٌ للعقل والمنطق؛ بل الله وحده هو الذي يحيط بكلّ شيءٍ علماً وقدرةً في آنٍ واحدٍ، أما المخلوقين فما جعل لأحدهم من قلبين في جوفه.

    ولربما يود أن يقاطعني أحدٌ فيقول: ولكن الله قال: "
    {قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ} صدق الله العظيم [السجدة:11]"، فنقول ولكنه ليس ملكاً واحداً للناس جميعاً بل لكل إنسانٍ ملكٌ اسمه عتيد يوكّل بنزع أرواح الكافرين، والصالحون موكّل بنشط أرواحهم الملك رقيب، ويقوم ملائكة الموت بضرب الكافر حتى تخرج روحه. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمَلائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ} صدق الله العظيم [الأنفال:50].

    ثم تبيّن لنا أنهم اثنان وليسا أكثر من اثنين وهم رقيب وعتيد. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {أَلْقِيَا فِى جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ (24) مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُّرِيبٍ (25) الَّذِى جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَفَأَلْقِيَاهُ فِى الْعَذَابِ الشَّدِيدِ (26)}
    صدق الله العظيم.

    فتبيّن لكم أنّ الرواية باطلةٌ ومفتراة وما أنزل الله بها من سلطان، وكشف افتراءهم ظنّهم أنّ ملك الموت ليس إلا واحدٌ اسمه (عزائيل) يتوفّى الأنفس، وعلى ذلك بنوا افتراءهم بغير الحقّ ولذلك وجدنا بينه وبين القرآن اختلافاً كثيراً.

    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله رب العالمين..
    أخوكم الإمام ناصر محمد اليماني.
    ـــــــــــــــــــــ


    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..



  3. افتراضي بیان حقیقت کتاب مبین؛ کتابی که کلیدهای غیب در آن قرار داشته و مختص خداوند دانای نهان است

    -3-

    بیان حقیقت کتاب مبین؛ کتابی که کلیدهای غیب در آن قرار داشته و مختص خداوند دانای نهان است

    اقتباس المشاركة 119155 من موضوع بیان حقیقت کتاب مبین؛ کتابی که کلیدهای غیب در آن قرار داشته و مختص خداوند دانای نهان است

    الإمام ناصر محمد اليماني
    26 - رمضان - 1431 هـ
    04 - 09 - 2010 مـ
    ۱۳-شهریور-۱۳۸۹ه.ش.
    11:54 صباحاً
    ــــــــــــــــــ


    بیان حقیقت کتاب مبین؛ کتابی که کلیدهای غیب در آن قرار داشته و مختص خداوند دانای نهان است

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمُرسلين جدّي النبيّ الأميّ الأمين وآله الأطهار والسابقين الأنصار في الأوّلين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدّين..

    ای عزیزان من (احبتی فی الله)؛کتابی وجود دارد به نام الكتاب المبين خداوند این کتاب را بعد از عرش آفرید. در حقیقت اولین چیزی که خداوند بعد از عرش آفرید این کتاب و قلم بود. به قلم فرمان نوشتن داده شد و قلم به سخن آمد و گفت: چه بنویسم؟ خداوند پاسخ داد:چیزی را بنویس که چیزی مانند آن نیست و قبل آن نبوده است (ليس كمثله شيء ولا قبله شيء) :
    (( الله النّعيم الأعظم ))
    سپس از آن چه که پایین‌تر از ذات خداوند سبحان بود نوشت؛ یعنی سدرةالمنتهی عرش عظیم .سپس از جایی نوشت که پایین‌تر از سدرةالمنتهی است ؛از بهشت آرامشی(جنة المإوی) نوشت که عرض آن به اندازه آسمان‌ها و زمین است ؛ و همین طور بعد آن و بعد آن تا نوبت به نوشتن از آن چه که بود و خواهد بود رسید و تمام رویدادهای کوچک و بزرگ تا روز دین در آن ثبت است. طبق فرموده خداوند تعالی:
    {وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الأَرْضِ وَلا رَطْبٍ وَلا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ(۵۹)} صدق الله العظيم [الأنعام]
    سپس در آن با علم غیب تمام اعمال بندگان ثبت شد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتَى وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ وَكُلَّ شَيْءٍ أحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ(۱۲)} صدق الله العظيم [يس]
    و این به خاطر این است که تک تک اهالی آتش بر علیه آنچه که ملک عتید ثبت کرده است اقامه دعوا کرده و تمام آن اعمال سوء و بد را به کل انکار می‌کنند. این انکار از لحظه مرگ‌شان آغاز شده و در روز قیامت ادامه پیدا می‌کند. خداوند تعالی می فرماید:
    {الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظَالِمِي أنفسهم فَأَلْقَوُاْ السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [النحل:۲۸]
    این انکار بلافاصله بعد از گرفتن جان‌شان توسط ملک عتید و کمکش ملک رقیب آغاز می شود . آنها تمام اعمال بدی را که ملک عتید نوشته است انکار کرده و می‌گویند:
    { مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ }.
    سپس ملک عتید و شاهد او ملک رقیب که گواه بی‌گناهی او در مقابل تهمت اهالی آتش ( که منکر اعمال بدشان هستند) است می‌گویند:
    { بَلَى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ } صدق الله العظيم [النحل:۲۸]
    این به آن معنی است که آنها داوری را نزد خداوند آگاه از غیب می‌برند؛ او که از تمام بندگانش چه پیشینیان وچه آیندگان اطلاع دارد و قبل از آفریدن بندگان با علم غیب خود می‌دانسته است چه خواهند کرد. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ (۲۳) وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ (۲۴)}صدق الله العظيم [الحجر]
    تا اینکه (همگی) در روز جزا به پیشگاه خداوندشان می‌آیند ؛ در حالی که یکی‌شان راهبربوده و خصم خود را کشان کشان جلو می‌برد وشاهد آنها درپشت سرشان در حرکت است .ملک عتید ـنویسنده اعمال سوء- جلوست و خصم خود انسان را تا پیشگاه خداوند جلو می‌راند تا خداوند میان‌شان داوری کند که آیا عتید در حق انسان ظلم کرده و اعمالی را که انجام نداده ثبت نموده است؟ اما شاهد آنها ملک رقیب است-نویسنده اعمال خیر- او شاهد اعمالی(بدی) بوده است که انسان انجام می‌داده اما وظیفه نوشتن آنها را نداشته است لذا به حق می تواند شهادت بدهد.اما انسان‌هایی که در حق خود ظلم کرده اند ؛ اعمال بدی را که ملک عتید نگاشته است ؛انکار می‌نمایند و به شهادت ملک رقیب اعتراض می کنند. سپس خداوند کتاب مبین خود را که تنها در نزد خود اوست بیرون می‌آورد ؛ او پاک و منزه است واعتراض به این کتاب برتری جویی (گستاخانه ای است که در شأن خداوند نیست). خداوند تعالی می‌فرماید:
    {هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُمْ بِالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [الجاثية:۲۹]
    بدکاران می‌دانند ملک عتید و شاهد او ملک رقیب در حق‌شان هیچ گونه ظلمی روا نداشته‌اند؛ خداوند کتاب خود را ازذات عرش می‌آورد تا مشخص گردد آن چه که خداوند از غیب در آن کتاب ثبت کرده با آن چه که در کتاب ملک عتید هست کاملاً یک‌سان است ؛از آنجا که بدکاران می‌دانند حافظان کتاب در حق شان کوچک‌ترین ظلمی نکرده‌اند ؛ از نوشته‌های کتاب در هراسند و خداوند تعالی می فرماید:
    {وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا وَلَا يَظْلِمُ ربّك أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:۴۹]
    مجرمان این کلام را نه با صدای بلند بلکه نزد خود نجوا می کنند که:
    {
    يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا}

    و هم چنان به انکار خود ادامه داده و برای خداوند سوگند می‌خورند که چیزی از آن اعمال بد را انجام نداده اند. آنها گمان می‌کنند که کتاب مبین را نیز ملک دیگری مثل ملک عتید نوشته است ؛ در حالی که نمی‌دانند کاتب کتاب مبین خود خداوند آگاه از غیب است که قبل از انجام اعمال بد از وقوع آنها آگاهی داشته است. آنها نمی‌دانند کتاب مبین مختص خداوند است لذا به آن هم اعتراض کرده و برای خداوند به خودش سوگند می‌خورند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعاً فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ وَيَحْسَبُونَ أنّهم عَلَى شَيْءٍ أَلَا أنّهم هُمُ الْكَاذِبُونَ}صدق الله العظيم [المجادلة:۱۸]
    غضب خداوند تا جایی بر آنان افزونی می‌گیرد که دیگر خداوند صدایشان را خاموش می گرداند (بر دهانشان مهر می‌نهد) و دست و پا و پوست بدن‌شان را درباره آنچه که م‌ دانند به سخن وامی دارد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (۶۵)} صدق الله العظيم [يس]


    بعد از اینکه اعضای بدنشان برعلیه‌شان شهادت دادند؛ دیگر از ادامه انکار مأیوس شده و خداوند دهان‌شان را آزاد می‌گذارد تا با دست و پا و پوست‌شان سخن بگویند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أوّل مرةً وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ} صدق الله العظيم [فصلت:۲۱]
    و سپس خداوند آگاه از نهان به آنها خطاب می‌فرماید که :
    {وَمَا كُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ ولكنّ ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيراً مِّمَّا تَعْمَلُونَ}صدق الله العظيم [فصلت:۲۲]

    سپس خداوند واحد قهار به ملائکه موکل انسان که از روز اول تا آخر با او بوده‌اند یعنی ملک عتید و رقیب امر کرده و می فرماید:
    { أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ‌ عَنِيدٍ (۲۴)مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ‌ مُعْتَدٍ مُّرِ‌يبٍ (۲۵) الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ‌ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ (۲۶)}صدق الله العظيم [ق]

    اما شیطان ـ قرین شیطانی انسان بدکار- هم چنان در بدن این انسان حضور دارد. آنها دو روحند که در یک جسم جای گرفته‌اند؛ لذا در عذاب نیز با یکدیگر شریکند. قرین شیطان بعد از شنیدن حکم خداوند الرحمن به ملک عتید و رقیب ،دچار ترس بسیار شدیدی می‌شود:
    { أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ‌ عَنِيدٍ (۲۴)مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ‌ مُعْتَدٍ مُّرِ‌يبٍ (۲۵) الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ‌ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ (۲۶)}صدق الله العظيم [ق]
    در اینجا شیطانی که قرین (هم نشین )انسان بود برای تبرئه خود به سخن می آید. خداوند تعالی می فرماید:
    {قَالَ قَرِ‌ينُهُ رَ‌بَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَـٰكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ (۲۷) قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُم بِالْوَعِيدِ (۲۸) مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ (۲۹) يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ (۳۰) وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ‌ بَعِيدٍ (۳۱) هَـٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ (۳۲) مَّنْ خَشِيَ الرَّ‌حْمَـٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ (۳۳) ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ۖ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ (۳۴) لَهُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ (۳۵) وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْ‌نٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلَادِ هَلْ مِن مَّحِيصٍ (۳۶) إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَ‌ىٰ لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ (۳۷)}صدق الله العظيم [ق]

    سپس انسان به قرین شیطانی که در حیات دنیایی او را از راه راست گمراه کرده است می‌گوید:
    {قال يَالَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ(۳۸ )} صدق الله العظيم [الزخرف]

    از آنجا که اوبه شیطان مبتلا شده است (مسَّ ) ؛ هر دو در یک جسم بوده و در عذاب نیز با یک‌دیگر مشترکند. منظور از این مس ؛ تأثیر شیطان بر مؤمنان نیست که مانند بیماری بر جانشان می‌افتد وآنان را وسوسه می کند؛ بلکه منظور تماسی است که منجر به یکی شدن آنها -شیطان و انسان بدکار- می‌گردد(مسّ التقییض). خداوند شیطان را وارد جان انسان می‌کند .همان انسانی که از یاد خداوند روی برگردانده و درغفلت از پروردگار خویش زندگی می‌کرد.خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَانِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ(۳۶)وَأنّهم لَيَصُدُّونَهُمْ عَنْ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أنّهم مُهْتَدُونَ(۳۷)حَتَّى إِذَا جَاءَنَا قال يَالَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ(۳۸) }صدق الله العظيم
    به همین علت انسان به قرین شیطانی اش می گوید:
    {قال يَالَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ(۳۸
    )}.
    و خداوند تعالی می‌فرماید:
    {
    إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْأَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ} صدق الله العظيم [ق:۳۷]


    خدایا من بیان کردم . خدایا شاهد باش(که من گفته ام)
    اللهم قد بيّنت اللهم فاشهد، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    مُعلم البيان الحقّ للقرآن بالقرآن الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 7532 من موضوع بيان حقيقة الكتاب المُبين الذي فيه مفاتيح الغيب ويخصّ علّام الغيوب ..


    الإمام ناصر محمد اليماني
    26 - 09 - 1431 هـ
    04 - 09 - 2010 مـ
    11:54 صباحاً

    [ لمتابعة رابط المشاركة الأصليّة للبيان ]
    https://albushra-islamia.com./showthread.php?p=7531
    ـــــــــــــــــــــ



    بيان حقيقة الكتاب المُبين الذي فيه مفاتيح الغيب ويخصّ علّام الغيوب ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين جدّي النبيّ الأميّ الأمين وآله الأطهار والسابقين الأنصار في الأوّلين وفي الآخرين وفي الملأ الأعلى إلى يوم الدّين..

    أحبتي في الله، إنّه يوجد كتابٌ يُسمَّى (الكتاب المبين) خلقه الله من بعد العرش العظيم؛ بل هو أوّل شيءٍ خلقه اللهُ والقلمَ من بعد عرشه العظيم، فأمر القلم أن يكتب فنطق القلم وقال: وما أكتب؟ قال: اكتب شيئاً ليس كمثله شيءٌ ولا قبله شيءٌ: ((اللَّـه النّعيم الأعظم))، ثمّ كتب الذي ما هو دون ذات الله سبحانه سدرة المُنتهى العرش العظيم، ثمّ كتب ما هو دون سدرة المُنتهى وهي جنّة المأوى عرضها كعرض السماوات والأرض، ثمّ الذي يليه ثمّ الذي يليه ثمّ كتب ما كان وما سيكون من الأحداث الصُغرى والكُبرى إلى يوم الدّين تصديقاً لقول الله تعالى: {وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ۚ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۚ وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُّبِينٍ ﴿٥٩﴾} صدق الله العظيم [الأنعام].

    ثمّ استنسخ فيه علم غيب؛ أعمال عبيده أجمعين، تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي الْمَوْتَىٰ وَنَكْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُّبِينٍ ﴿١٢﴾} صدق الله العظيم [يس].

    وذلك لأنّ أصحاب النّار جميعاً سيَرفعُ كُلُّ واحدٍ منهم قضيةً على ما كتبه عليه الملك عتيدٌ فيُنكرون جميعاً ما عملوه من السوء ويبدأون في الإنكار من بعد موتهم مباشرةً ويوم القيامة وقال الله تعالى: {الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنفُسِهِمْ ۖ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ ۚ بَلَىٰ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٢٨﴾} صدق الله العظيم [النحل].

    والإنكار منهم حدث مباشرةً من بعد موتهم حين توفاهم المَلَكُ عتيدٌ ومساعده المَلَكُ رقيبٌ فأنكروا جميع أعمال السوء التي كتبها عليهم الملك عتيدٌ وقالوا: {مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ}. ومن ثمّ ردّ عليهم المَلَك عتيدٌ والشاهد على براءته من الإفك الملك رقيبٌ ردّوا على المُنكرين لأعمال السوء التي كتبها الملك عتيدٌ وقالوا: {بَلَىٰ إِنَّ اللَّـهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم.

    بمعنى أنّهم ردُّوا الحُكم إلى علّام الغيوب الذي عَلِمَ المُستقدِمين من عباده وعَلِم المستأخِرين وعَلِم بما سوف يعملون في عِلم الغيب من قبل أن يخلقهم تصديقاً لقول الله تعالى: {وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ ﴿٢٣﴾ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ ﴿٢٤﴾} صدق الله العظيم [الحجر].

    حتى إذا جاءوا ربَّهم يوم الدّين وهم السائق وخصمه والشاهد، فأمّا السائق فهو الملك عتيدٌ يسوق خصمه الإنسان إلى الله ليحكم بينهما هل ظلم عتيدٌ الإنسانَ في شيءٍ وكَتب عليه ما لم يفعل؟ وأمّا الشاهد فهو الملك رقيبٌ كونه كان حاضراً حين فَعَل الإنسانُ السوءَ غير أنّه ليس مُكلَّفاً بكتابة أعمال السوء ولذلك أصبح دوره شاهداً بالحقّ، ولكنّ الإنسان من الذين ظلموا أنفسهم ينكر ما كتبه عليه الملك عتيدٌ من السوء وكذلك يطعن في شهادة الشاهد الملك رقيب، ومن ثمّ يُخرج الله الكتاب المُبين كتاب عِلم الغيب الذي يخصه سبحانه وتعالى علواً كبيراً وقال الله تعالى: {هَـٰذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بِالْحَقِّ ۚ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٢٩﴾} صدق الله العظيم [الجاثية].

    وبما أن العبيد أصحاب أعمال السوء يعلمون أنّ الملك عتيداً وشاهده رقيباً لم يظلموهم شيئاً حتى إذا وَضع اللهُ كتابَه تنزّل من ذات العرش لكي تتمّ المُطابقة بين ما فيه من علم الغيب للأعمال وبين ما في كتاب الملَك عتيد، وبما أنّ أصحاب أعمال السوء يعلمون أنّ الحفظة لم يظلموهم شيئاً ولذلك فهم مشفقون في أنفسهم مما فيه وقال الله تعالى: {وَوُضِعَ الْكِتَابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَـٰذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا ۚ وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا ۗ وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا ﴿٤٩﴾} صدق الله العظيم [الكهف].

    وإنّما قال المُجرمون ذلك في أنفسهم ولم تنطق به ألسنتهم بل قالوا في أنفسهم: {يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَـٰذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا}، ولكنهم لم يجدوا غير الاستمرار في الإنكار بأنّهم لم يعملوا شيئاً من السوء فيحلفون بالله للهِ ظناً منهم أنّ الذي كتب ذلك الكتاب المُبين إنّما هو مَلَكٌ آخرُ كمثل الملَك عتيد، فلم يعلموا أنّ الذي كتب الكتاب المُبين أنّه الله علّام الغيوب الذي علِم بما سوف يفعلون من السوء من قبل أن يفعلوه، وبما أنّهم لا يعلمون أنّ الكتاب المبين يخصّ الله فطعنوا في صحته وحلفوا لله بالله وقال الله تعالى: {يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّـهُ جَمِيعًا فَيَحْلِفُونَ لَهُ كَمَا يَحْلِفُونَ لَكُمْ ۖ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَىٰ شَيْءٍ ۚ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْكَاذِبُونَ ﴿١٨﴾} صدق الله العظيم [المجادلة].

    ومن ثمّ يزداد غضب الله عليهم فيَختِم على أفواههم لتتكلَّم أيديهم وأرجلهم وجلودهم بما كانوا يعملون وقال الله تعالى: {الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَىٰ أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿٦٥﴾} صدق الله العظيم [يس].

    ومن بعد أن تشهد عليهم أطرافهم فهُنا يئسوا أنّهم يستطيعون الاستمرار في الإنكار، ثمّ يُطلِق الله أفواههم لكي يُخاطبوا أيديهم وأرجلهم وجلودهم وقال الله تعالى: {وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا ۖ قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّـهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ خَلَقَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٢١﴾} صدق الله العظيم [فصلت].

    ومن ثمّ خاطبهم الله تعالى وقال علّام الغيوب: {وَمَا كُنتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَن يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا أَبْصَارُكُمْ وَلَا جُلُودُكُمْ وَلَـٰكِن ظَنَنتُمْ أَنَّ اللَّـهَ لَا يَعْلَمُ كَثِيرًا مِّمَّا تَعْمَلُونَ ﴿٢٢﴾} صدق الله العظيم [فصلت].

    ومن ثمّ يَصدر الأمر من الله الواحد القهّار إلى الملَكين الموكلين بالإنسان من البداية إلى النهاية وهم رقيبٌ وعتيدٌ، ثمّ يقول الله للملَك عتيدٍ والملَك رقيبٍ: {أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿٢٤﴾ مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُّرِيبٍ ﴿٢٥﴾ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم [ق].

    ولكن الشيطان لا يزال في جسد ذلك الإنسان فهما روحان في جسدٍ واحدٍ وهم في العذاب مشتركون، ففزع الشيطان قرين الإنسان حين سمع الرحمن أصدر الأمر إلى الملكين عتيد ورقيب: {أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿٢٤﴾ مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُّرِيبٍ ﴿٢٥﴾ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّـهِ إِلَـٰهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿٢٦﴾} صدق الله العظيم.

    ومن ثمّ نطق الشيطان قرين ذلك الإنسان مُحاولاً تبرئة نفسه وقال الله تعالى: {قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَـٰكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿٢٧﴾ قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُم بِالْوَعِيدِ ﴿٢٨﴾ مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ﴿٢٩﴾ يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ ﴿٣٠﴾ وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ ﴿٣١﴾ هَـٰذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ ﴿٣٢﴾ مَّنْ خَشِيَ الرَّحْمَـٰنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ ﴿٣٣﴾ ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ۖ ذَٰلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ ﴿٣٤﴾ لَهُم مَّا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ ﴿٣٥﴾ وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلَادِ هَلْ مِن مَّحِيصٍ ﴿٣٦﴾ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [ق].

    ومن ثمّ يقول الإنسان لقرينه الشيطان الذي أضلَّه عن الصراط المستقيم في الحياة الدنيا: {قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ} صدق الله العظيم [الزخرف:38].

    وذلك لأنّه مسٌّ في جسده متلازمان فهما في العذاب مشتركان، ولا نقصد مسوس المرضى الذين يُمرِضهم الشياطين الذين ابتلاهم الله من المؤمنين فلا نقصد هذا النوع من المسّ؛ بل يقصد الله مسّ الإيقاض بسبب الغفلة، ولا نقصد به مسوس المرضى على الإطلاق من المؤمنين الذين تؤذيهم مسوس الشياطين بل نقصد مسّ إيقاض، وهو الشيطان الذي يقيّضه الله للإنسان الذي يُعرِض عن ذِكره فيعيش في غفلةٍ عن ذِكر ربّه وقال الله تعالى: {وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَـٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ﴿٣٦﴾ وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٣٧﴾ حَتَّىٰ إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ ﴿٣٨﴾} صدق الله العظيم [الزخرف].

    ولذلك قال الإنسان لقرينه الشيطان : {قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ}.

    وقال الله تعالى: {إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَذِكْرَىٰ لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ ﴿٣٧﴾} صدق الله العظيم [ق].

    اللهم قد بيَّنت اللهم فاشهد، وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين ..
    مُعلِّم البيان الحقّ للقرآن بالقرآن؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني .
    ____________________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..




المواضيع المتشابهه
  1. هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بالحقّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ..
    بواسطة الإمام ناصر محمد اليماني في المنتدى ۞ موسوعة بيانات الإمام المهدي المنتظر ۞
    مشاركات: 2
    آخر مشاركة: 12-10-2015, 07:16 PM
  2. { وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ ۖ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا } صدق الله العظیم
    بواسطة ابو محمد الكعبي في المنتدى دحض الشبهات بالحجة الدامغة والإثبات على مهدوية الإمام ناصر محمد اليماني
    مشاركات: 3
    آخر مشاركة: 28-01-2014, 02:43 AM
  3. وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ..
    بواسطة الإمام ناصر محمد اليماني في المنتدى ۞ موسوعة بيانات الإمام المهدي المنتظر ۞
    مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 27-07-2010, 08:31 AM
  4. هَذَا كِتَابُنَا يَنطِقُ عَلَيْكُم بِالْحَقِّ إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
    بواسطة الإمام ناصر محمد اليماني في المنتدى قسم الإستقبال والترحيب والحوار مع عامة الزوار المسلمين الكرام
    مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 18-03-2010, 01:10 AM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •